دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 692

صفحه 692

همین داستان را سعدی به شعر در آورده، منتهی از زبان یک عارف می گوید. «و لو شئت لاهتدیت الطریق الی مصفی هذا العسل، و لباب هذا القمح، و نسائج هذا القز». «نهج البلاغه نامه 45؛ اگر می خواستم می توانستم از عسل مصفا و مغر این گندم، و بافته های این ابریشم برای خود خوراک و لباس تهیه کنم.» من اگر بخواهم بلدم، نه اینکه عقل و شعورم نمی رسد. می دانم که چگونه می توان عالیترین لباسها، عالیترین خوراکها، آنچه که سلاطین دنیا برای خودشان تهیه می کنند را تهیه کرد «ولکن هیهات ان یغلبنی هوای» معنی این کار اینست که من خود را در اسارت هوای نفس خود قرار دهم، نمی کنم». خطاب به دنیا می کند در تعبیرهای بسیار زیبایی: «الیک عنی یا دنیا فحبلک علی غاربک» یعنی برو گمشو، «قد انسللت من مخالبک و افلت من حبائلک؛ من از چنگال تو رهائی یافته و از دامهای تو رسته ام» (نهج البلاغه نامه 45).

من در برابر تو آزادم. تو چنگالهایت را به طرف من انداختی ولی من خود را از چنگالهای تو رها کردم. تو دامهای خود را در راه من گستردی، ولی من خود را از این دامها نجات دادم، من آزادم و در مقابل این فلک و آنچه در زیر قبه این فلک است، خود را اسیر و ذلیل و زبون هیچ موجودی نمی کنم. به این می گویند درگیری واقعی، جهاد با نفس.

من_اب_ع

مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 193-192

کلی__د واژه ه__ا

اخلاق زهد انسان کامل آزادی معنوی داستان اخلاقی هوای نفس

نمونه همت های بزرگ در راه دانش

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه