دائره المعارف طهور: ادب و اخلاق صفحه 74

صفحه 74

6. کانت با این استنتاج و استنباط، در واقع، گذار از باید به هست و زایش هست از باید اخلاقی را تجویز نموده است.

7. کانت، آزادی، جاودانگی نفس و خدا را اصول موضوعه ی عقل عملی معرفی می کند.

من_اب_ع

دکتر عبدالحسین خسروپناه- کلام جدید- صفحه 453

دکتر عبدالحسین خسروپناه- قلمرو دین- صفحه 258-254

کلی__د واژه ه__ا

کانت جامعه شناسی دین اخلاق نظریه انسان فلسفه تکلیف

فطریات اخلاقی در قرآن

تعلیمات اسلامی بر اساس قبول یک سلسله فطریات است، یعنی همه آن چیزهایی که امروز مسائل انسانی و ماوراء حیوانی نامیده می شوند و اسم آنها را ارزشهای انسانی می گذاریم، از نظر معارف اسلامی ریشه ای در نهاد و سرشت انسان دارد، که اصالت انسان و انسانیت واقعی انسان در گرو قبول فطریات است. آیا از آیه کریمه «و نفس و ما سویها* فالهمها فجورها و تقویها؛ و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظم ساخته* سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است» (شمس/ 7-8)، می توانیم برای یک سلسله فطریات در باب مسائل اخلاقی استفاده کنیم؟ یا از همان آیه «هل جزاء الاحسان الا الاحسان؛ مگر پاداش احسان جز احسان است» (رحمن/ 60) می توانیم استفاده کنیم؟ معمولا در جایی که قرآن سؤال می کند پاسخ را از فطرت مردم می خواهد، می خواهد بگوید چه چیزهایی است که اینها در نهاد مردم هست و هر کسی اینها را می داند.

قرآن در مورد اینکه انسان مجهز به یک سلسله الهامات فطری هست سکوت نکرده است: در سوره مبارکه شمس آخرین سوگند این است: سوگند به روح بشر و اعتدال آن که خدای متعال به روح بشر کارهای فجور و کارهای تقوا را الهام کرد که چه چیزی فجور است، چه چیزی فسوق است، چه چیزی زشت و نباید کردنی است و چه چیزی تقوا و پاکی است و باید انجام بشود. وقتی این آیه قرآن نازل شد: «تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان؛ بر کارهای نیک و بر تقواها همکاری کنید ولی بر اثمها، گناهها و کارهای دشمنی خیز همکاری نکنید» (مائده/ 2). مردی به نام وابصه آمد خدمت رسول اکرم و گفت: یا رسول الله! سؤالی دارم فرمود: من بگویم سؤال تو چیست؟ بفرمایید. آمده ای که بر و تقوا، و همچنین اثم و عدوان را برایت تعریف بکنم گفت: بله یا رسول الله! برای همین آمده ام. نوشته اند، پیغمبر انگشتانشان را این جور کردند زدند به سینه وابصه و فرمودند: «یا وابصه! استفت قلبک، استفت قلبک، استفت قلبک؛ یا وابصه این استفتاء را از دل خودت بکن، از قلبت استفتاء کن» یعنی خدا این شناخت را به صورت یک الهام به قلب هر بشری الهام فرموده است. این شعر مولوی که: «گفت پیغمبر که استفتوا القلوب» همین حدیث را بیان می کند. یا آیه دیگر قرآن می فرماید: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات؛ و به ایشان انجام دادن کارهای نیک را وحی کردیم» (انبیاء/ 73). در تفسیر المیزان استنباط خیلی شیرینی دارند، می فرمایند نفرمود: «و اوحینا الیهم ان افعلوا الخیرات؛ وحی کردیم که کارهای خیر را انجام دهند» اگر این جور بود همین وحی عادی می شد، یعنی به آنها دستور دادیم ولی می فرماید: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات» خود کار را وحی کردیم، یعنی خود کار را به آنها الهام کردیم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه