- سخن ناشر 1
- مفهوم و مصداق هوای نفس 3
- واژه هوی در قرآن 4
- زندگی بدون قید معنا ندارد 5
- نمونه هایی از هواپرستی 7
- کربلا میدان جنگ با هوای نفس 12
- سلاح جنگ با هوی 12
- اشاره 15
- علت آفرینش ابلیس 17
- سومین دشمن انسان: زن و فرزند 19
- مقایسه دشمنان سه گانۀ انسان با یکدیگر 20
- هوای نفس: دشمن حقوق دیگران 21
- خواسته های بی پایان هوای نفس 21
- 1. زیستن با ارزش ها 23
- اشاره 23
- سلاح مبارزه با دشمنان سه گانه 23
- 2. یاری پروردگار 25
- اشاره 28
- خداوند آدمی را بر صورت خویش خلق کرد 30
- مردگان سخن نمی شنوند 31
- نمونه ای از سوء عاقبت 32
- مگر ابن زیاد یا رضا شاه چقدر قدرت داشتند؟ 34
- اسلحه دوم: نصرت خداوند 36
- بازگشت به سبب توبه 37
- توبه بهلول نبّاش 38
- اشاره 39
- پاسخ یعقوب پیامبر 41
- این درگه ما درگه نومیدی نیست 41
- ناامیدی از رحمت پروردگار کفر است 42
- توجه به زمان خاص برای طلب آمرزش 42
- ماجرای توبه کعب بن زهیر 43
- نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت... 44
- ادامه ماجرای کعب 45
- با خدایی این چنین، زان روز ترسیدن خطاست 45
- بررسی مفهوم خلود ابدی در نار 47
- بیماری: کفاره گناه مومن 48
- ندامت وحشی، قاتل حمزه سیدالشهدا علیه السلام 49
- نجات از دوزخ با توسل به معصومین 49
- اشاره 55
- حجاب اول: شیطان 56
- این حجاب ها کدامند؟ 56
- برنامه های شیطان 59
- دعوت پروردگار 60
- دعوت به فحشا 60
- ثمره فرزند نیک 61
- معامله با خدا چنین است 62
- ابراهیم، علیه السلام، در آتش 66
- اشاره 68
- جهل چگونه دشمنی است ؟ 69
- تفاوت علم و ایمان 70
- شرارت مرد بینوا 72
- عمل معصومین نیز بر اساس مصلحت است 73
- دوستی با غیر خدا روا نیست 74
- ادامه ماجرای مجنون 76
- تعلق به غیر خدا از جهل است 78
- بی پروایی شمر 79
- اشاره 82
- مقام شهیدان کربلا از علم آنان است 84
- امام حسین، علیه السلام، و اعمال ولایت 86
- امام حسین، علیه السلام، و دعای عرفه 87
- حکایتی از مرحوم شیخ عباس قمی 88
- احترام پیامبر به مومنین 89
- معرفت پایه عمل است 91
- اشاره 93
- پاسخ یک اشکال 95
- شیاطین بنی امیه 95
- چگونه امام غریب می ماند؟ 97
- معاویه و تطمیع سرداران سپاه امام حسن 97
- پاداش قتل شهید مدرس 98
- وظیفه مومن در برابر دشمنی خانواده 100
- همسر و فرزند صالح نعمت است 101
- حکایت فروش نخلستان و انفاق آن 101
- مقایسه عظمت پیامبر اکرم با حضرت موسی، علیهما السلام 104
- اشاره 107
- دوزخ اختصاص به جاهلان ندارد 109
- دانش هر کسی به قدر وسعت اوست 110
- معرفت در برخورد با همسر 111
- رمز موفقیت پیامبر اسلام 114
- درد بی عقلی دوایش آتش است 116
- در انتظار کاروان حسینی 117
- اشاره 120
- بنیانگذاران مکتب آزادی و آزادگی 122
- مرگ خاموشی نیست 123
- معنای معرفت 124
- مفهوم میم 124
- مفهوم عین 125
- حکایت کشیش مسلمان 126
- مفهوم راء 129
- مفهوم تاء 129
- اشاره 129
- شرایط کسب و نگهداری معرفت 129
- مفهوم فاء 129
- شرط سوم: اخلاص در عمل 130
- شرط دوم: عمل 130
- اشاره 130
- شرط پنجم: ابلاغ 131
- تنها عمل مقبول حرّ 131
- شرط چهارم: اصرار و پافشاری 131
- دیدگاه اهل معرفت نسبت به هستی و انسان 132
- اشاره 135
- اری جستن ابن سینا از نماز 137
- از نماز کمک بگیرید! 137
- رابطه ایمان با بهبود بیماری 138
- رمز عمر طولانی 139
- آنجاست دلم که یارم آنجاست 141
- مفهوم واقعی بشارت و انذار 143
- حکایتی از مرحوم حاج ملا هادی سبزواری 143
- حکایتی از مرحوم شیخ محمد بهاری 145
- حکایتی از مرحوم شیخ ابراهیم امامزاده زیدی 145
- حکمت خلقت انسان 147
- نمونه ای از رفتارهای اهل معرفت 148
- حکایتی از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی 149
- اشاره 151
- انسان معمار حیات معنوی خویش است 153
- ارکان حیات معنوی انسان 153
- پیامبر اسلام مظهر اسماء و صفات الهی بود 154
- ارزش انسان به حیات معنوی اوست 155
- علی، علیه السلام «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتٰابِ » است 156
- سخنی از امیرمومنان، علیه السلام 156
- تواضع حضرت سلیمان، علیه السلام 157
- ولا باب العمی فیصد عنه 162
- فذلک میت الاحیاء 163
- والاعلام قائمۀ والآیات واضحۀ والمنار منصوبۀ 165
- فأین یتاه بکم ؟ 166
- علم علی و مظلومیت دیگر آن حضرت 167
- وبینکم عترۀ نبیکم وهم عظمّۀ الحق واعلام الدین والسنۀ الصدق 167
- فانزلوهم باحسن منازل القرآن 168
- اشاره 169
- پایان شب سیه سپید است 171
- امید یعقوب به زنده بودن یوسف 172
- تحسس به جای تجسس 173
- سخن یعقوب، علیه السلام، نشانه امید او بود 174
- امیدواری پیامبر اسلام در تبلیغ دین 175
- سخنی از اسقف کلیسای سن پل لندن 178
- اشاره 183
- مفهوم خسارت در قرآن 185
- اسرار ازل را نه تو دانی و نه من 186
- ارزیابی قرآن از حضرت عیسی، علیه السلام 186
- عقل معیار عبادت است 188
- تو را دوگوش دادند و یک زبان... 188
- دین با علم و معرفت آغاز شد 189
- آن که ادب را از دست داد چه به دست آورد؟ 190
- حکایت حاکم مصر 191
- حکایت مرحوم جهانگیرخان قشقایی 192
- اشاره 195
- پرهیز از کسالت و تنبلی 196
- عمار یاسر در جنگ صفین 197
- ادگیری تا دم مرگ 198
- صبر و پشتکار روحانی هنرمند 200
- آموختن علم واجب است، حتی اگر در چین باشد 202
- فرق فریضه با واجب 202
- معرفت هدیه ای الهی است 205
- اشاره 207
- محورهای کسب معرفت در قرآن 209
- دعوت به علم آموختن در قرآن 211
- انسان محصول و ثمره همه کائنات است 212
- نمونه ای از شگفتی و عظمت آسمان 212
- علم در چهار موضوع خلاصه شده است 213
- اشاره 215
- معرفت سبب فروتنی است 217
- گوش و چشم و قلب: ابزار کسب معرفت 218
- جعل لکم السمع والابصار والافئده 219
- فرشتگان نیز شاهدند 221
- سه آیه از سوره مبارکه مائده 221
- اشاره 221
- آیه دوم: 222
- اشاره 225
- شکرگزاران اندک اند 233
- اشاره 236
- کسب معرفت واجب عینی است 237
- گوش منفی کدام است ؟ 239
- برداشت هایی از این آیه شریفه 240
- شکایت گوش و چشم از انسان در قیامت 241
- اشاره 244
- کدام ثروت پسندیده نیست 245
- سخنی از مرحوم فیض کاشانی 246
- ارزیابی حرکت علمی مرحوم فیض 249
- معرفت بالاتر است یا عبادت ؟ 250
- اهل معرفت در سخنان امیر مومنان، علیه السلام 252
- منبع اول: کتاب آفاق 254
- اشاره 254
- سه منبع مهم شناخت خدا 254
- اشاره 254
- آفتاب آمد دلیل آفتاب 254
- منبع سوم: کتاب خدا (قرآن) 256
- منبع دوم: کتاب نفس 256
- آثار معرفت به خدا 258
- حکایتی درباره بهره گیری صحیح از گوش 260
- پیامبر معلم دلسوز بشر است 261
- درسی از مرحوم آیت الله حائری، موسس حوزه علمیه قم 263
- چشمی که نتواند گریه کند کور باشد بهتر است 263
- حکایتی از مرحوم آیت الله سید محمد فشارکی 264
آزادی ای که آن بزرگواران در عمل معرفی کردند و به فرهنگ آزادی و آزادگی بدل شد از نکات آموزنده و باارزش حماسه آنان است که با این جمله حضرت پیوند خورده است:
«انی لا اری الموت الا سعادۀ ولا الحیاۀ مع الظالمین الا برما». (1)
همانا من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمین را جز بدبختی و نمی بینم.
مرگ خاموشی نیست
اکثر مردم مرگ را خاموشی ابدی می دانند و آن را پایان کار می بینند. مرگ در نظر آنان فرو افتادن در تاریکی گور و آغاز وحدت و تنهایی و وحشت است. در حالی که در فرهنگ حسینی، براساس آن اندیشه و فکر و فرهنگ و یقین به پروردگار، موت سعادت تلقی شده است. (2)تا آنجا که می دانیم بزرگان هیچ مکتبی مرگ را به سعادت معنا نکرده اند، آن هم در سیاق چنین جمله ای که به «الاّ» ختم می شود و معنی اش این است که مرگ هیچ معنایی جز خوشبختی و سعادت ندارد. (3)از سوی دیگر، در این فرهنگ، سازش با بردگان شیطان، به منظور تمتع بیشتر از متاع دنیا، چیزی جز بدبختی و شرارت و پستی دانسته نشده است. این بدان سبب است که آن بزرگواران از قیودی که فرهنگ های ضد الهی بر مردم حاکم کرده بودند آزاد بودند.
هر که پیمان با هوالموجود بست
این است که راست قامت ترین مردمان تاریخ را همین 72 نفر می توان دانست، زیرا عارف ترین مردم تاریخ در آن سرزمین گرد آمده بودند. (4)***
1- (1)) . تحف العقول، حرانی، ص 245؛ نیز مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 224. وقال علیه السلام فی مسیره إلی کربلاء: «إن هذه الدنیا قد تغیرت وتنکرت وأدبر معروفها، فلم یبق منها إلا صبابۀ کصبابۀ الاناء وخسیس عیش کالمرعی الوبیل، ألا ترون أن الحق لا یعمل به وأن الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا، فإنی لا أری الموت إلا سعادۀ ولا الحیاۀ مع الظالمین إلا برما. إن الناس عبید الدنیا والدین لعق علی ألسنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فإذا محصوا بالبلاء قل الدیانون».
2- (2)) . در قرآن آمده است: «لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَهَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتّٰی جٰاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللّٰهِ وَ هُمْ کٰارِهُونَ * وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَ لاٰ تَفْتِنِّی أَلاٰ فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکٰافِرِینَ * إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَهٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنٰا أَمْرَنٰا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ * قُلْ لَنْ یُصِیبَنٰا إِلاّٰ مٰا کَتَبَ اللّٰهُ لَنٰا هُوَ مَوْلاٰنٰا وَ عَلَی اللّٰهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ * قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنٰا إِلاّٰ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَنْ یُصِیبَکُمُ اللّٰهُ بِعَذٰابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیْدِینٰا فَتَرَبَّصُوا إِنّٰا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ * قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فٰاسِقِینَ * وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لاٰ یَأْتُونَ الصَّلاٰهَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالیٰ وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ * فَلاٰ تُعْجِبْکَ أَمْوٰالُهُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ إِنَّمٰا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهٰا فِی الْحَیٰاهِ الدُّنْیٰا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کٰافِرُونَ * وَ یَحْلِفُونَ بِاللّٰهِ إِنَّهُمْ لَمِنْکُمْ وَ مٰا هُمْ مِنْکُمْ وَ لٰکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ * لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغٰارٰاتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَوَلَّوْا إِلَیْهِ وَ هُمْ یَجْمَحُونَ * وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقٰاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهٰا رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْهٰا إِذٰا هُمْ یَسْخَطُونَ * وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مٰا آتٰاهُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ قٰالُوا حَسْبُنَا اللّٰهُ سَیُؤْتِینَا اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنّٰا إِلَی اللّٰهِ رٰاغِبُونَ » . توبه، 48- 59. در روایات نیز داریم: تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج 5، ص 380: فی اعتقادات الامامیۀ للصدوق (ره) قیل لعلی بن الحسین علیهما السلام: ما الموت؟ قال:«الموت للمؤمن کنزع ثیاب وسخۀ قملۀ وفک قیود وأغلال ثقیلۀ، و الاستبدال بافخر الثیاب وأطیبها روایح. واوطأ المراکب وآنس المنازل، وللکافر کخلع ثیاب فاخرۀ والنقل عن منازل أنیسۀ والاستبدال بأوسخ الثیاب وأخشنها، وأوحش المنازل وأعظم العذاب» .
3- (3)) . در آخرین دعای حضرت جلوه های دیگری از این فرهنگ آمده است: مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 827: «اللهم متعالی المکان عظیم الجبروت شدید المحال غنی عن الخلائق عریض الکبریاء قادر علی ما تشاء قریب الرحمۀ صادق الوعد سابغ النعمۀ حسن البلاء قریب إذا دعیت محیط بما خلقت قابل التوبۀ لمن تاب إلیک قادر علی ما أردت ومدرک ما طلبت وشکور إذا شکرت وذکور إذا ذکرت، أدعوک محتاجا وأرغب إلیک فقیرا وأفزع إلیک خائفا وأبکی إلیک مکروبا وأستعین بک ضعیفا وأتوکل علیک کافیا، أحکم بیننا وبین قومنا فإنهم غرونا وخدعونا وخذلونا وغدروا بنا وقتلونا، ونحن عترۀ نبیک وولد حبیبک محمد بن عبد الله الذی اصطفیته بالرسالۀ وائتمنته علی وحیک، فاجعل لنا من أمرنا فرجا ومخرجا برحمتک یا أرحم الراحمین!».
4- (4)) . اشاره به این فرمایش امام است: الأمالی، شیخ صدوق، ص 220: فقام الحسین علیه السلام فی أصحابه خطیبا، فقال: «اللهم إنی لا أعرف أهل بیت أبر ولا أزکی ولا أطهر من أهل بیتی، ولا أصحابا هم خیر من أصحابی، وقد نزل بی ما قد ترون، وأنتم فی حل من بیعتی، لیست لی فی أعناقکم بیعۀ، ولا لی علیکم ذمۀ، وهذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملا، وتفرقوا فی سواده، فإن القوم إنما یطلبوننی، ولو ظفروا بی لذهلوا عن طلب غیری».