- هوالحق 1
- اشاره 9
- نسیم 10
- احوال آدمی 10
- شکوفایی 11
- افتادگی 15
- حرف باء 16
- خصال الهی 18
- اشاره 20
- اصیل ترین سئوال 25
- راه رهایی 26
- پرهیز 29
- زیادت نیکو 29
- اشاره 32
- متکبران 36
- تعلق 37
- تواضع ممدوح 41
- اشاره 56
- قرآن کریم 57
- قیامت 58
- همنشین سوء 58
- قابل تامل 62
- خوبان 64
- کعبه دل 66
- اشاره 66
- جاذبه حجاز 66
- نورِ خرد 68
- اشاره 77
- اعتبار انسان 79
- بندگی خداوند 79
- واژه های قرآن 79
- مسجد 79
- فُضیل 84
- اشاره 86
- درس شیطان 87
- نصیحت های شیطان 90
- اشاره 95
- درس خشوع 98
- اشاره 111
- غایت خلقت 111
- رذیلت ها 114
- نوعی دیگر از خشوع 116
- اشاره 120
- میزان اعتبار 122
- اشاره 132
- بازگشت ساحران 136
- اشاره 146
- سلیمان 147
- ثمر عاقبت 148
- دورنگری 149
- مرتبت دنیا 151
- اوج فضیلت 152
- مروارید وجود 154
- انگیزه معرفت 154
- شاهبار سپید 155
- طهارت از حقارت 155
- تفاوت دو فرهنگ 156
- اشاره 160
- مزرعه های سبز 161
- خاک انبیا 161
- قبول معشوق 162
- رضا و تسلیم 167
- توبه کارساز 169
- اشاره 172
- گناه مایه هلاک 174
- هلاکت 174
- تیرگی 175
- بیماری دل 175
- ندامت 176
- مرگ دل 176
- انتشار نور 176
- احیاء دل 177
- عزیزترین 178
- اشاره 182
- راه های هدایت 183
- راز سکوت 183
- مایه گمراهی 186
- طریق رسیدن 187
- خواستِ دل 188
- اشاره 193
- چشم پوشی 197
- اشاره 200
- خصیصه انبیاء 201
- قلیان ماندگار 205
- اشاره 208
- حق استادی 215
- دست متواضع 215
البته، هر کسی به فراخور خود می بیند، و ابن سینا از آنجا که معدن و کانون استعداد و اندیشه بود، همه چیز را نیز از این منظر تماشا می کرد، درست همچون نجاری که از درختانِ سرسبزِ جنگل تنها چوب را می فهمد.
بنابراین، ممکن است کسی با دیدن خاکستر و آتش چیزی دیگر فهم و برداشت کند، مثلاً با خود بگوید: آتش ظرف خاص خود را می خواهد و از این رو، تا کودک آن را فراهم نکرد به آن نرسید. و آنگاه نتیجه بگیرد ه: هه چیز همانند آتش است، و ظرف متناسب خود را می خواهد، و انسان باید نخست آن را فراهم نماید. از این رو در می یابد که دریافت فضل و رحمت حق نیز ظرف خود را می خواهد. که به گواهی سخن های پاک معصومان چیزی جز ادب نخواهد بود.
باری آنچه مایه جذب و به چنگ آوردن رحمت و فضل خداوندی است، ادب است، که بدون آن جز حرمان و محرومیت، رهاوردی نیست. مایده از آسمان در می رسید
میزان اعتبار
اساساً، میزان ارزش و اعتبار آدمی به ادب است. آبروی گل، ز رنگ و بوی اوست بی ادب، بی رنگ و بو، بی آبروست