اخلاق خوبان صفحه 15

صفحه 15

کَرَمَش نا متناهی، نِعَمَش بی پایان هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود (1)

باری، آدمی اگر هوای گدایی و خواهش و طلب و تمنا در سر دارد، چرا رو به خدا نیاورد، خدایی که پروردگار اوست. گر گدایی کنی از درگه او کن باری که گدایان درش را سر سلطانی نیست (2)

و گدایی، شیوه ای است که باید، همه، آن را پیشه خویش سازند، زیرا کسی نیست که نیازمند وی نباشد. گر از کوه داریم زر بیش ما توانگر خدای است و درویش ما (3)

و این در حالی است که او به قدر ذره ای حاجت و نیاز به کسی و چیزی ندارد.

«فَإِنَّ اللّٰهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» (4)

از این رو، همه باید افتاده و خاضع باشند، و تنها اوست که ایستاده و حکمران است.

افتادگی

و ای کاش! انسان ها، افتادگی را از حروف می آموختند. در میان حروف، تنها حرف تغییرناژذیر، الف می باشد. الف، چه در آغاز و چه در پایان و چه در میانه کلمات قرار گیرد همان الف است، بی هیچ کاستی و یا فزونی. حال آنکه تمامی حروف دیگر، در این گونه جابجایی ها، دستخوش تحویل و تحول شده،


1- 1) سعدی.
2- 2) سعدی.
3- 3) اسدی طوسی.
4- 4) ابراهیم / 8.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه