اخلاق خوبان صفحه 37

صفحه 37

مغرور مشو به خود که اصل من و تو گَردی و شَراری و نسیمی و نمی است (1)

انسان هر چه باشد از خاک است. و خاک هر چه باشد پست است. نشاید بنی آدم خاک زاد که در سر کند کبر و تندی و باد (2)

و کسی تکبر نکرد مگر آنکه حقیر، زبون و خوار و خفیف شد.

«الٰا تَرَونَ کیفَ صَغَّرَ اللّٰه «ابلیس» بِتَکَبُرْ» (3)

آیا نمی بینید که خداوند چگونه شیطان را جهت تکبری که روا داشت تحقیر ساخت. هر که گردن به دعوی افرازد

تعلق

و البته، دور از نظر نداریم که تکبر ریشه در تعلق و دلبستگی انسان دارد.

انسانی که به داشته های خود التفات می کند، و می بیند که آنچه دارد در کف دیگران نیست، آلوده به کبر می شود، و خود را بزرگتر از دیگران می انگارد.

گاه همه آنچه دارد بیش نیست اما در خیال خود، گمان باطل می برد، و بیشتر می انگارد.

اینکه در روایات ما اکیداً تاکید می شود که به هیچ چیز دلبسته نباشیم، خود به حقیقت توصیه ای برای نیالودنِ خویش به خصلتِ شوم و ناپسند کبر است.

از این رو باید گفت دل ندادن به داشته های خویش، کبر را از میان می برد.


1- 1) ابو سعید ابو الخیر.
2- 2) سعدی.
3- 3) نهج البلاغه، خطبه 2.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه