اخلاق خوبان صفحه 90

صفحه 90

عبادت داریم، و می خواهیم دختر پیامبر را ببینیم و حضرت به آرامی فرمود: با ایشان در میان می گذارم و آنگاه شما را خبر می کنم. و حضرت خود را به فاطمه رسانید و ماجرا را باز گفت.

حال ببینید فاطمه چگونه پاسخ می گوید.

گفت: علی جان! این خانه، خانه من نیست. و از سویی من اختیار خود را ندارم. بلکه ماموم شما هستم. و شما امام واجب الطاعه من می باشید. بنابراین، میل، میل شماست. و من هیچ نظری ندارم، جز آنچه نظر شما باشد. و حضرت فرمود: بیایند. و فاطمه نیز با جان و دل پذیرفت.

نصیحت های شیطان

شیطان به نوح گفت: حال که از کار گمراهی و ضلالت وامانده ام، و تیغم در کسی کارگر نیست می خواهم حقایقی را نصیحت وار با تو در میان بگذارم. ولی نوح برآشفت و او را لعنت گفت و خواست که از وی دور شود. معرفت های تو چون بانگ صفیر بانگ مرغانی است لیکن مرغ گیر (1)

آری، نباید از هر کسی نصیحت شنید.

ناصحی ربانی پندت دهدت

زیرا چنین نصیحتی است که گره را از جان، و بند را از دل می گشاید.

و البته هرکسی را نیز نباید نصیحت گفت. چراکه نصیحت به مانند بذر است، و پاره ای نیز به شوره زار می مانند. بس وصیت کرد و تخم وعظ کاشت چون زمینشان شوره بُد سودی نداشت


1- 1) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت 2657.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه