اخلاق خوبان صفحه 98

صفحه 98

و سرانجام، روزی که تمام عالمانِ شاخص شهر در حضور شاه عباس گرد هم آمده بودند، وی به مرحوم میرداماد توجه کرد و ایشان را با کنایه گفت:

شنیده ام یکی از عالمان برجسته این دیار، که در حکمت، فلسفه، عرفان، آوازه است گاه گاهی به قهوه خانه ها می رود، و با مردم اوباش همنشین می شود در حالی که این، با شأن و شرائط وی ناسازگار است. ولی میرداماد با کمال بهت و اعجاب به پاسخ گفت: آنچه به عرض رسیده است عین خطاست، چراکه من خود با این جماعت حشر و نشر داشته و نشست و برخاست دارم، ولی چنین عالمی را هرگز ندیده ام. ره اینست سعدی که مردان راه

و میرداماد این را نه از سر تعارفات معمول و متعارف می گفت، چراکه او اهل معرفت بود، و تعارفات کاذب و دروغین در حریم ایشان رونق و معنایی نداشت، بنابر این او در حقیقت خود را کسی نمی انگاشت، و برای خود حسابی وانمی کرد، و چون چنین بود و چنین می نمود، با همه صنف حتی فرومایگان، و کسانی که فروتر از او بودند. نشست و برخاست داشت، و رفت و شد می کرد.

وگرنه کسانی که خود را بالا و والا می انگارند هرگز به بالاتر از خود نظر نمی افکنند، تا چه رسد به آنان که نازلتر و فروتر و پایین ترند.

درس خشوع

آِی، میرداماد درس خشوع و تواضع و کرنش را از اولیاء دین آموخته بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه