اندیشه در اسلام صفحه 13

صفحه 13

من از خانه شما بروم! هانی گفت: من سرم را در راه این مهمانی گذاشته ام. نباید بروی. نهایت کار این است که مأموران یزید تو را در خانه من پیدا می کنند و می گویند جرم نگه داشتن مسلم جان توست. (1)

این مردانگی بزرگی است که یک نفر بگوید در این فضای پر از وحشت، نه مهمانم را بیرون می کنم و نه حاضرم او برود، گرچه به قیمت جانم تمام شود.

نه از بستن نه از کشتن ندارم هیچ باکی من از روزی که این جا پا نهادم ترک سر گفتم.

انسان باید مرد باشد؛ چه کسانی که در لباس مردان ظاهر می شوند و چه کسانی که در لباس زنان هستند. فرقی نمی کند. زن هم باید مانند مرد مردانگی داشته باشد.

این کمال نامردی است که کسی پس از ده سال ازدواج و داشتن پنج فرزند بگوید دیگر از قیافه زنم یا شوهرم خوشم نمی آید و خواستار ازدواج با دیگری هستم. این دلیل پستی و نامردی آن شخص است و متاسفانه، از این نامردها فراوانند! این نامردی است که کسی ثروت اندوخته باشد، اما آن را در امور خیر هزینه نکند؛ کسی آبرو داشته باشد و بتواند آن را برای دیگران گرو بگذارد و کار آنان را حل کند، اما این کار را نکند و... .

مردانگی مسلم در برابر ابن زیاد

هانی پس از این که مانع رفتن مسلم شد به او گفت: من مقداری کسالت دارم، اگر ابن زیاد بفهمد حالم خوب نیست، چون رئیس قبیله هستم و چهار هزار مرد مسلح به فرمان من هستند، حتماً به دیدنم می آید. تو از این فرصت استفاده کن و پشت پرده مخفی شو. وقتی ابن زیاد آمد، من علامت می دهم. تو نیز بیرون بیا و او را بکش و عراق را از شرّ حکومت


1- (1)) . ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 49؛ نیز مقتل الحسین، ابو مخنف ازدی، ص37: «...ابن زیاد (به هانی، رحمه الله): والله لا تفارقنی أبدا حتی تأتینی به، قال: لا والله لا آتیک به أبدا، أجیئک بضیفی تقتله؟! قال: والله لتأتین به، قال: لا والله لا آتیک به. فلما کثر الکلام بینهما قام مسلم بن عمرو الباهلی - ولیس بالکوفۀ شامی ولا بصری غیره - فقال: أصلح الله الأمیر، خلنی وإیاه حتی أکلمه، فقام فخلا به ناحیۀ من ابن زیاد، وهما منه بحیث یراهما، وإذا رفعا أصواتهما سمع ما یقولان، فقال له مسلم: یا هانئ إنی أنشدک الله أن تقتل نفسک، وأن تدخل البلاء علی عشیرتک، فوالله إنی لأنفس بک عن القتل، إن هذا الرجل ابن عم القوم ولیسوا قاتلیه ولا ضائریه، فادفعه إلیه فإنه لیس علیک بذلک مخزاۀ ولا منقصۀ، إنما تدفعه إلی السلطان. فقال هانئ: والله إن علی فی ذلک للخزی والعار، أنا أدفع جاری وضیفی وأنا حی صحیح أسمع وأری، شدید الساعد، کثیر الأعوان؟! والله لو لم أکن إلا واحدا لیس لی ناصر لم أدفعه حتی أموت دونه. فأخذ یناشده وهو یقول: والله لا أدفعه أبدا...». البته، در صحت این روایت با همه شهرتی که دارد تردید کرده اند و واقع امر چنانکه نقل کرده اند نبوده است. زیرا در این روایت هتک جناب هانی و مسلم به ظرافت تمام گنجانده شده است. رک: تاریخ سیدالشهدا، مرحوم آیت الله عباس صفایی حائری، انتشارات مسجد جمکران، ذیل همین بجث.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه