اندیشه در اسلام صفحه 201

صفحه 201

تو به سیمای شخص می نگری

تأمل در درخت نخل

در روایات آمده است که نخل اولین درختی است که خداوند با هبوط حضرت آدم، علیه السلام، به زمین فرستاد. (1) در میان نخلداران هم معروف است که هیچ چیز این درخت بی فایده نیست. تامل در خصوصیات این درخت پر برکت آدمی را هوشیار می کند. از جمله، باید از خود پرسید ریشه این درخت مگر چقدر قدرت دارد که می تواند تا صدها سال آب و غذا به برگ های آن برساند که در ارتفاع 10 تا 20 متری قرار دارند؟ این چه پمپی است که صدها سال کار می کند و خراب نمی شود و بر عکس ساخته های دست بشر، نه روغنکاری لازم دارد، نه تعمیرکار می خواهد و نه در کارش خللی ایجاد می شود؟ نخل هرچه را نیاز دارد به وسیله ریشه اش از زمین می گیرد و روزی هم که بناست عمرش تمام شود دیگر این ریشه برایش کاری نمی کند و خشک می شود تا در بخش دیگری از زندگی بشر وارد شود و نیازهای دیگری را مرتفع کند. (2)

تأمل در حرکت زمین

زمین با این حجم سنگینش میلیاردها سال است به دور خودش و خورشید با سرعت معین و در مدار معینی می چرخد. چه کسی این کار را انجام می دهد تا شب و روز و فصل های چهارگانه ایجاد شود؟ این پرنده سریع السیر را که بال هایش را بسته تا موجودات روی خودش را نگاه دارد چه کسی تاکنون هدایت کرده است؟ اگر روی تخم مرغی یک قطره آب بریزد، قطره سرازیر می شود و می افتد، اما میلیاردها سال است که زمین می چرخد و نه یک قطعه سنگ و نه یک لیتر آب از روی آن


1- (1)) . الغارات، ابراهیم بن محمد ثقفی، ج 1، ص 187: «عن الاصبغ بن نباتۀ قال: کتب صاحب الروم إلی معاویۀ یسأله عن عشر خصال فارتطم کما یرتطم الحمار فی الطین فبعث راکبا إلی علی، علیه السلام، وهو فی الرحبۀ فقال: السلام علیک یا أمیر المؤمنین! قال علی، علیه السلام: أما انک لست من رعیتی؟ قال: أجل أنا رجل من أهل الشام بعثنی الیک معاویۀ لاسألک عن عشر خصال کتب إلیه بها صاحب الروم فقال: ان أجبتنی فیها حملت الیک الخراج والاحملت إلی أنت خراجک، فلم یحسن أن یجیبه فبعثنی الیک أسألک. قال علی، علیه السلام: وما هی؟ قال: ما أول شئ اهتز علی وجه الارض؟ وأول شئ ضج علی الارض؟ وکم بین الحق والباطل؟ وکم بین المشرق والمغرب؟ وکم بین الارض والسماء؟ وأین تأوی أرواح المسلمین؟ وأین تأوی أرواح المشرکین؟ وهذه القوس ما هی؟ وهذه المجرۀ ما هی؟ والخنثی کیف یقسم لها المیراث؟ فقال له علی، علیه السلام: أما أول شئ اهتز علی الارض فهی النخلۀ، ومثلها مثل ابن آدم إذا قطع رأسه هلک وإذا قطعت رأس النخلۀ انما هی جذع ملقی... . فکتب بها معاویۀ إلی صاحب الروم فحمل خراجه وقال: ما خرج هذا الا من کتب نبوۀ، هذا فیها أنزل الله من الانجیل علی عیسی بن مریم علیه السلام».
2- (2)) . در آیه 99 سوره انعام می خوانیم: «وهو الذی أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شئ فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا ومن النخل من طلعها قنوان دانیۀ وجنات من أعناب والزیتون والرمان مشتبها وغیر متشابه انظروا إلی ثمره إذا أثمر وینعه إن فی ذلکم لآیات لقوم یؤمنون»؛ و اوست که از آسمان آبی فرستاد و به وسیله آن گیاهان گوناگون را از زمین رویاندیم، و از آن ساقه ها و شاخه های سبز درآوردیم، و از آن دانه های متراکم را خارج می کنیم، و از شکوفه درخت خرما خوشه های سر فروهشته به وجود می آوریم و باغ هایی از انگور و زیتون و انار شبیه به هم و بی شباهت به هم بیرون می آوریم؛ به میوه اش چون میوه دهد و به رسیدن و کامل شدنش با تأمل بنگرید، مسلماً در این امور برای قومی که ایمان می آورند، نشانه هایی بر توحید، ربوبیّت و قدرت خداست. - در کتاب توحید مفضل نیز آمده است: (فی النخل وخلقۀ الجذع والخشب وفوائد ذلک): فکر یا مفضل فی النخل، فإنه لما صار فیه إناث تحتاج التلقیح جعلت فیه ذکورۀ اللقاح من غیر غراس فصار الذکر من النخل بمنزلۀ الذکر من الحیوان الذی یلقح الاناث لتحمل وهو لا یحمل تأمل خلقۀ الجذع کیف هو فإنک تراه کالمنسوج نسجا من خیوط ممدودۀ کالسدی وأخری معه معترضۀ کاللحمۀ کنحو ما ینسج بالأیدی وذلک لیشتد ویصلب ولا یتقصف من حمل القنوات الثقیلۀ وهز الریاح العواصف إذا صار نخلۀ ولیتهیأ للسقوف والجسور وغیر ذلک مما یتخذ منه إذا صار جذعا وکذلک تری الخشب مثل النسج فإنک تری بعضه مداخلا بعضه بعضا طولا وعرضا کتداخل اجزاء اللحم وفیه مع ذلک متانۀ لیصلح لما یتخذ منه من الآلات فإنه لو کان مستحصفا کالحجارۀ لم یمکن ان یستعمل فی السقوف وغیر ذلک مما یستعمل فیه الخشبۀ کالأبواب والأسرۀ والتوابیت وما أشبه ذلک ومن جسیم المصالح فی الخشب انه یطفو علی الماء فکل الناس یعرف هذا منه ولیس کلهم یعرف جلالۀ الأمر فیه فلو لا هذه الخلۀ کیف کانت هذه السفن والأظراف تحمل أمثال الجبال من الحمولۀ وأنی کان ینال الناس هذا الرفق وخفۀ المؤنۀ فی حمل التجارات من بلد إلی بلد وکانت تعظم المؤنۀ علیهم فی حملها حتی یلقی کثیر مما یحتاج إلیه فی بعض البلدان مفقودا أصلا أو عسر وجوده. (التوحید، مفضل بن عمر جعفی، ص 105).

جدا نشده و به فضا نریخته! کره زمین در فضا می چرخد، اما ما نمی افتیم، آب ها از روی آن نمی ریزند، گیاهان از روی آن کنده نمی شوند و... ؛ چه کسی اداره این امور را در دست دارد؟ آیا همه این ها اتفاقی است؟

از این رو، انسان باید عقل خود را به کار بگیرد تا حقایق عالم را درک کند وگرنه تفاوتی میان او و دیگر حیوانات عالم نیست. سعدی می گوید:

آدمی را عقل باید در بدن ور نه جان در کالبد دارد حمار.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه