اندیشه در اسلام صفحه 8

صفحه 8

منزله درختی بدانیم، انسان شاخه ای از این درخت است که بهترین میوه آن عقل و نیروی اندیشه است.

عقل انسان را با حقایق عالی عالم پیوند می دهد. از این رو، اگر اعضا و جوارح آدمی و برون و درون او در تصرف حکومت عقل قرار بگیرد و خود عقل در تصرف نبوّت و امامت باشد، از انسان بهترین عنصر آفرینش ساخته خواهد شد.

می دانیم که انبیا و ائمه بدون جهت از کسی تعریف نمی کردند و جالب این است که تعریف آن ها از یک شخص تنها با توجه به نیروی اندیشه او بوده و بر حضور عقلانیت در او متمرکز بوده است. لذا، هرگاه در نزد آنان از کسی تعریف می کردند، از چگونگی عقل او می پرسیدند که آیا تعطیل است یا کار می کند؟ (1) فکرش معطل است یا در کار است؟ آیا انسانی است که در همه امور بدون اندیشه عمل می کند یا موجودی است که پیش از اقدام به هر کاری فکر می کند؟

مشورت: بهره گیری از اندیشه دیگران

اگر کسی خود را به فکر کردن عادت داده باشد، در می یابد که گاهی فکرش به تنهایی به جایی نمی رسد. به همین سبب، پروردگار از مردم دعوت کرده فکر خود را به فکر دانشمندان، دارندگان تجربه، روشن بینان و به فکر آنان که عالی تر از خودشان هستند متّصل کنند تا به نتیجه برسند. (2) زیرا هیچ زمینه ای در حیات انسان، عالی تر و بهتر از زمینه اندیشه و تفکر نیست. فکر به انسان نور و حقیقت می دهد و او را به ملکوت عالی عالم راهنمایی می کند. (3)

در مدار عقل نه شهوت

در آثار اسلامی، از پنج نوع فکر سخن به میان آمده است و هر انسانی می تواند در فضای این پنج نوع فکر پرواز کند:


1- (1)) . کافی، ج 1، ص 11؛ نیز امالی، شیخ صدوق، ص 504: «محمد بن سلیمان الدیلمی، عن أبیه قال: قلت لأبی عبد الله، علیه السلام: فلان من عبادته ودینه وفضله؟ فقال:کیف عقله؟ قلت: لا أدری، فقال: إن الثواب علی قدر العقل»؛ نیز کافی، ج 1، ص 12: «أبی عبد الله، علیه السلام، قال: قال رسول الله، صلی الله علیه وآله: إذا بلغکم عن رجل حسن حال فانظروا فی حسن عقله، فإنما یجازی بعقله»؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج 20، ص 41: «أثنی قوم من الصحابۀ علی رجل عند رسول الله، صلی الله علیه وآله، بالصلاۀ والعبادۀ وخصال الخیر حتی بالغوا، فقال، صلی الله علیه وآله: کیف عقله؟ قالوا یا رسول الله نخبرک باجتهاده فی العبادۀ وضروب الخیر، وتسأل عن عقله! فقال: إن الأحمق لیصیب بحمقه أعظم مما یصیبه الفاجر بفجوره، وإنما ترتفع العباد غدا فی درجاتهم، وینالون من الزلفی من ربهم علی قدر عقولهم».
2- (2)) . نحل، 43: «وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » ؛ نیز انبیاء، 7: «وَ مٰا أَرْسَلْنٰا قَبْلَکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » ؛آل عمران، 159: «فَبِمٰا رَحْمَهٍ مِنَ اللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شٰاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذٰا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ » ؛ شوری، 38: «وَ الَّذِینَ اسْتَجٰابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقٰامُوا الصَّلاٰهَ وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَیْنَهُمْ وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ یُنْفِقُونَ » . نیز نهج البلاغه، حکمت54: «لا غنی کالعقل. ولا فقر کالجهل. ولا میراث کالأدب ولا ظهیر کالمشاورۀ»؛ نیز حکمت113: «...لا شرف کالعلم ولا مظاهرۀ أوثق من المشاورۀ»؛ کافی، ج1، ص29: «عن حمران وصفوان بن مهران الجمال قالا:سمعنا أبا عبد الله، علیه السلام، یقول: لا غنی أخصب من العقل، ولا فقر أحط من الحمق، ولا استظهار فی أمر بأکثر من المشورۀ فیه». - عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی الواسطی، ص 91: «اضربوا بعض الرأی ببعض یتولد منه الصواب».
3- (3)) . کافی، ج 8، ص 22؛ نیز تحف العقول، حرانی، ص 96: «...والعقول تزجر وتنهی، وفی التجارب علم مستأنف، والاعتبار یقود إلی الرشاد...»؛ نهج البلاغه، حکمت 365: «الفکر مرآۀ صافیۀ والاعتبار منذر ناصح وکفی أدبا لنفسک تجنبک ما کرهته لغیرک»؛ عیون الحکم والمواعظ، لیثی واسطی، ص50: «الفکر یهدی الی الرشد».
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه