عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 102

صفحه 102

الْقَضاءُ دُونَ الرَّجَاءِ . . .

و برخورد به سدهای بسته و گفتگوهای مهرآمیز یا شورانگیزت ، هرکدام در مرحله ای و به نحوی اطواری بود که از انوار امید می تابید ، و دعای عرفات را جلوه می داد که می گفتی :

اِلٰهی انَّ اخْتِلَافَ تَدبِیرکَ وَ سُرْعَهَ طَواءِ مَقادِیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ العَارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکونِ الیٰ عَطاءٍ ، وَ الْیَأْسِ مِنْکَ فِی بَلَاءٍ .

و در آخر هم که چشم از جهان بربستی بدان امید بودی که تربت شهیدان کویت ، زنده دلان را هشیار کند ، به تربت شهیدان کویت بگذرند تا نسیم حیات بر آنان بوزد ، از آنجا زنده شوند و به تبلیغ قیام کنند و از خلق روگردان نباشند (1) ، تا با تبلیغ خود ، آلودگان را به پاکی و اهل معصیت را به توبه و انابه ، و مستحقان عذاب را به بهشت عنبرسرشت برسانند .

توبه شخصی که جیب مردم را می زد

شبی در شهر قم به نماز فقیه بزرگوار ، عارف معارف ، معلم اخلاق ، مرحوم حاج سید رضا بهاء الدینی مشرف شدم .

پس از نماز به محضر آن عزیز عرضه داشتم : محتاج و نیازمند سخنان گهربار شمایم ، در پاسخ فرمود : همیشه به خداوند کریم چشم امید داشته باش که فیض او دایمی است و احدی را از عنایتش محروم نمی کند ، و به هر وسیله و بهانه ای زمینه هدایت و دستگیری عباد را فراهم می نماید ، آنگاه داستان شگفت انگیزی را از قول حمله داری از شهر ارومیه که سالی یک بار مسافر به مشهد می برد بدین صورت نقل کرد :

مسافرت با ماشین تازه آغاز شده بود ؛ ماشین ، مسافر و بارش را یکجا سوار


1- 1) - عنصر شجاعت : 3 / 170 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه