عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 108

صفحه 108

سرکشی و تکذیب پاسخی نمی دهند ، به من به چشم حقارت می نگرند و به کشتن تهدیدم می نمایند . خداوندا ! آنان را دچار عذاب کن که دیگر قابل هدایت نیستند . خطاب رسید : ای یونس ! در میان این مردم اشخاص جاهل و اطفال در رحم و کودکان خردسال ، پیران فرتوت و زنان ضعیف وجود دارند ، من که خدای حکیم و عادلم و رحمتم بر غضبم پیشی جسته ، میل ندارم بی گناهان را به گناه گنهکاران عذاب کنم ، من دوست دارم با آنان به رفق و مدارا معامله کنم و منتظر توبه و بازگشتشان باشم ، من تو را به سوی آنان فرستادم که نگهبان آنان باشی و با آنها با رحمت و مهربانی رفتار نمایی ، و به واسطه مقام شامخ نبوّت درباره آنها به صبر رفتار کنی ، و به مانند طبیب آگاهی که به مداوای بیمارانش می پردازد با مهربانی به معالجه گناهانشان اقدام کنی !

از کمی حوصله برای آنان درخواست عذاب می کنی ، مرا پیش از این پیامبری بود به نام نوح که صبرش از تو زیادتر بود و با قومش بهتر از تو مصاحبت داشت ، با آنان به رفق و مدارا زیست ، پس از نهصد و پنجاه سال از من برای آنان درخواست عذاب کرد و من هم دعایش را اجابت کردم .

عرضه داشت : الهی ! من به خاطر تو بر آنها خشم گرفتم ، چه آنکه هر چه آنان را به طاعتت خواندم بیشتر بر گناه اصرار ورزیدند ، به عزّتت با آنها مدارایی ندارم و به دیده خیرخواهی به ایشان ننگرم ، بعد از کفر و انکاری که از اینان دیدم عذابت را بر اینان فرست که هرگز مؤمن نخواهند شد . دعوت یونس از جانب حق پذیرفته شد ، خطاب رسید : روز چهارشنبه وسط ماه شوال پس از طلوع آفتاب بر آنان عذاب می فرستم ، آنها را خبر کن .

زمانی که چهارشنبه وسط شوال رسید در حالی که یونس میان قوم نبود ، روبیل آن مرد حکیم و آگاه بالای بلندی آمد ، با صدای بلند گفت : ای مردم ! منم روبیل که نسبت به شما خیرخواه هستم ، اینک ماه شوال است که شما را در آن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه