عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 116

صفحه 116

آگاهی دارند .

« أُولٰئِکَ جَزٰاؤُهُمْ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّٰاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ خٰالِدِینَ فِیهٰا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعٰامِلِینَ » (1).

پاداش عمل ایشان مغفرت و بهشت هایی است که از زیر درختان آنها نهرها جاری است ، در آن بهشت ها جاوید و ابدی هستند ، و چه نیکوست پاداش عمل کنندگان به برنامه های الهی .

پس از نزول این دو آیه پیامبر بیرون آمدند و در حالی که لبخند به لب داشتند دو آیه را می خواندند و می فرمودند : چه کسی مرا به آن جوان تائب می رساند ؟

معاذ بن جبل گفت : یا رسول اللّٰه ! به ما خبر رسیده که این جوان در کوههای بیرون مدینه است ، رسول خدا با اصحابش تا کنار کوه رفتند ، چون از او خبری نیافتند ، به طلب او به بالای کوه صعود نمودند ، او را بین دو سنگ دیدند ، دو دستش را به گردن بسته ، رویش از شدت تابش آفتاب سیاه شده ، پلک چشمش از کثرت گریه افتاده و می گوید : آقای من ! خلقت مرا نیکو قرار دادی ، صورتم را زیبا ساختی ، نمی دانم نسبت به من چه اراده ای داری ، آیا مرا در آتش جهنم می سوزانی یا در جوار رحمتت جای می دهی ؟

پروردگارا ! خداوندا ! احسان تو به من بسیار رسیده ، بر این عبد ناچیز نعمت عنایت کردی ، نمی دانم عاقبت کارم به کجا می رسد ، به بهشت هدایتم می کنی یا به جهنم می بری ؟

خداوندا ! گناهم از آسمانها و زمین ، و از کرسی وسیع و عرش عظیمت بزرگتر است ، نمی دانم گناهم را می بخشی یا در قیامت به رسوایی و ننگم می بری ؟ دایم می گفت و گریه می کرد و خاک بر سر می ریخت ، حیوانات دورش را گرفته بودند ، طیور بالای سرش صف کشیده بودند و به گریه اش می گریستند . رسول


1- 1) - آل عمران : 136 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه