عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 156

صفحه 156

کاری نمی رود ؟

فردای آن روز کنار دجله آمدم ، دیدم آن مرد سائل خرده سبزی هایی که مردم بالاتر از آن محل به آب می دهند از آب می گیرد و می خورد . تا چشمش به من افتاد گفت : دیروز بدون دلیل و علت در باطنت از من غیبت کردی و مرا هدف سوء ظن قرار دادی ، به خاطر این که باطنت را آلوده نمودی و خود را از رحمت خدا محروم کردی توبه کن ، من گرچه چهارچوب بدنم سالم است ولی او خواسته که در چهارچوب تنگ مادی گرفتار باشم و این مطلب ربطی به تو ندارد که نسبت به آن قضاوت بی جا کنی من در عین تنگدستی و تهیدستی از پروردگارم راضی و خشنودم و کم ترین گله و شکایتی از او ندارم !

آری ، در میان تهیدستان کسانی هستند که آنچه بر دل انسان می گذرد می خوانند ، سپس آدمی را به حضرت حق و توبه از گناه راهنمایی می کنند .

داستان زنی که با شنیدن آیه عذاب بیهوش شد

عالم بزرگ ملا فتح اللّه کاشانی در تفسیر « منهج » روایت می کند : روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد مشغول نماز شد ، پس از قرائت حمد به خواندن سوره حجر پرداخت ، چون به این آیه رسید :

« وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَهٰا سَبْعَهُ أَبْوٰابٍ لِکُلِّ بٰابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ » (1)؛

« و قطعاً وعده گاه همه آنان دوزخ است . « دوزخی » که برای آن هفت در است ، و از هر دری بخش معین از آنان « وارد می شوند » » ؛

زنی از اعرابیه که هماهنگ با پیامبر نماز می خواند با شنیدن این دو آیه نعره ای زد و بی هوش شد . چون پیامبر از نماز فراغت یافت و آن حال را مشاهده کرد ،


1- 1) - حجر : 43 - 44 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه