عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 192

صفحه 192

و از خدای مهربان چهار هزار درهم درخواست می کند . حضرت نزد او رفت و فرمود : این چهار هزار درهم را برای چه می خواهی ؟ گفت : کیستی ؟ فرمود :

علی بن ابی طالبم . گفت : یا علی ! دعایم مستجاب شد . اگر مستجاب نشده بود مرا به تو راهنمایی نمی کردند ، اکنون چهار هزار درهم را به من عطا کن ؛ زیرا هزار درهمش را می خواهم به قرضی که به مردم دارم بپردازم ، و هزار درهمش را می خواهم مغازه ای جهت کسب و کار تهیه کنم ، و هزار درهمش را می خواهم سرمایه داد و ستد قرار دهم ، و با هزار درهمش ازدواج کنم .

حضرت فرمود : سفری به مدینه بیا تا آن را به تو بپردازم ؛ زیرا در اینجا به اندازه ای که به تو بپردازم درهم و دینار ندارم .

آن مرد پس از مدتی به مدینه آمد . در میان کوچه کودکانی را دید که با یکدیگر بازی می کردند ، به یکی از آنان گفت : خانه علی کجاست ؟ آن کودک به او گفت :

خانه علی را برای چه می خواهی ؟ گفت : علی بر عهده گرفته که چهار هزار درهم به من بپردازد . کودک گفت : دنبال من بیا تا تو را به خانه علی برم .

در راه به کودک گفت : نامت چیست ؟ گفت : حسین . گفت : با علی چه نسبتی داری ؟ گفت : فرزند اویم . چون به خانه رسیدند حضرت حسین وارد خانه شد و به پدر گفت : مردی عرب جهت گرفتن چهار هزار درهم خدمت شما آمده .

حضرت که در آن زمان جز باغی در اختیار نداشتند ، آن را به دوازده هزار درهم فروختند ، چهار هزار درهمش را به آن مرد نیازمند دادند و باقی مانده آن را کنار مسجد به تهیدستان واگذار نمودند (1) . دمی با تو بودن که جان جهانی بود خوشتر از یک جهان زندگانی

هنگامی که قوم یونس آگاه شدند یونس آنان را ترک کرده و به دیار دیگر


1- 1) - امالی صدوق : 467 ، المجلس الحادی و السبعون ، حدیث 10 ؛ بحار الانوار : 41 / 44 ، باب 103 ، حدیث 1 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه