عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 207

صفحه 207

که برادر من در راه خدا باشی . و به خاطر حلاوت محبتی که از او در قلب سلمان جلوه کرد رفیق و یار یکدیگر شدند ، تا جوان بیمار شد ؛ سلمان بالای سرش نشست در حالی که جوان در حال جان دادن بود ، سلمان گفت : ای ملک الموت ! با برادرم مدارا کن . پاسخ شنید : من نسبت به هر مؤمنی اهل مدارایم (1) .

سلیمان و دهقان

برگزیده حضرت سبحان ، جناب سلیمان با بساط شاهی و سلطنت و عظمت و مکنت بر دهقانی گذر کرد . دهقان چون شأن سلیمان را دید گفت : خدای مهربان به پسر داود پادشاهی عظیم و سلطنتی کبیر کرامت فرموده . باد این سخن را به گوش سلیمان رسانید . حضرت از بساط عظمت به زیر آمد و نزد او رفت و فرمود : چیزی را که توانایی آن را نداری و تحمل مسئولیتش را برایت قرار نداده اند آرزو مکن ؛ اگر یک تسبیح تو را خدا بپذیرد ، برای تو از آنچه حشمت دنیا به سلیمان عنایت شده بهتر است ، زیرا ثواب تسبیح باقی و ملک سلیمان فانی است ! (2)

سلیمان و نماز

کتاب ارزشمند ارشاد دیلمی روایت می کند :

لباس سلیمان لباسی بس عادی بود ، در حالی که سلطنت و حکومت و مالی که در اختیارش بود برای احدی از گذشتگان و آیندگان مقرّر نشد .

او شبهای خود را به نماز تمام می کرد ، در حالی که همچون چشمه جوشان بهاری از دیده اشک می ریخت . آن حضرت اداره امور معاشش از طریق زحمت بازوی


1- 1) - امالی مفید : 136 ، المجلس الثالث عشر ، حدیث 4 ؛ بحار الانوار : 385/22 ، باب 11 ، حدیث 27 .
2- 2) - ربیع الآثار .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه