عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 246

صفحه 246

گوشه ای بذر پاشیدم ، محصول فراوانی به بار آورد . روزی آن کارگر به نزد من آمد و طلب خود را از من خواست ، من هجده هزار درهم از بابت قیمت آن محصول به او دادم . آن عمل را محض تو انجام دادم به خاطر آن ، مشکل ما را برطرف کن . قسمتی دیگر از سنگ از دهانه غار کنار رفت . سومی گفت : الهی ! برای پدر و مادرم ظرف شیری بردم ، خواب بودند ، ترسیدم ظرف را زمین بگذارم از خواب بیدار شوند ، از طرفی دلم نیامد آنان را بیدار کنم ، ظرف را در دستم نگاه داشتم تا بیدار شدند . تو این عمل را از من خبر داری ، در آن حال تمام سنگ از دهانه غار به طرفی افتاد و هر سه نجات پیدا کردند (1) .

قناعت

خارکش پیری با دلق درشت


1- 1) - نور الثقلین : 3 / 249 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه