عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 247

صفحه 247

شکر گویم که مرا خوار نساخت

قناعت عالم ربّانی

چهره والایی که پدرش در زمان مرجع بزرگ ، مؤسّس حوزه قم آیت حق حاج شیخ عبد الکریم حائری به شغل نجّاری اشتغال داشت ، برای من این حکایت کم نظیر را از پدرش نقل کرد که :

هر زمان مرحوم حائری نیاز به نجّاری و اصلاح درب و پنجره و تخت چوبی داشت ، پدرم را برای نجاری دعوت می کرد ؛ زیرا پدرم از محترمین و مقدّسین و متدیّنین بود ، و سحرهای هر شب به تهجّد و عبادت برمی خاست ، و آن مرجع بزرگ علاقه داشت کارهای نجّاری خانه اش با آن دست پاک صورت بگیرد .

آری ، هر دستی نباید برای انسان کار انجام دهد ، هر دستی نباید برای مؤمن نان بپزد ، خانه بسازد ، خیاطی کند ، زراعت نماید ، دست موسوی و دم عیسوی لازم است که از هر دو برای زندگی انسان نور ببارد !

قصاب محل از امیر المؤمنین علیه السلام درخواست کرد برای خانه گوشت ببرد ، حضرت نپذیرفت . یعنی سراغ هر گوشتی ، هر مرغی ، هر نانی ، هر عسلی ، هر مقامی ، هر شخصی ، هر مردی ، هر زنی ، هر صندلی و تختی و هر دسته و گروهی نروید .

او گفت : مرحوم حائری دنبال پدرم فرستاد که چون شبهای بسیار گرم تابستان قم ، در حیاط منزل روی تخت چوبی استراحت می کنم و اکنون تخت نیاز به اصلاح دارد ، بیا و تخت را اصلاح کن . پدرم آمد و پس از بررسی تخت به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه