عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 254

صفحه 254

حجاج بن یوسف خونخوار ، زمانی که از جانب حاکم ستمگر اموی والی عراق شد به جستجوی کمیل برخاست تا او را به جرم محبت اهل بیت علیهم السلام و به گناه شیعه بودن که در فرهنگ بنی امیه بالاترین گناه بود به قتل برساند .

کمیل خود را از حجاج پنهان داشت ، حجاج حقوق منسوبان و اقوام کمیل را از بیت المال قطع کرد ، زمانی که کمیل از قطع حقوق اقوامش آگاه شد گفت : از عمر من چیزی نمانده ، شایسته نیست وجود من سبب قطع رزق و روزی گروهی شود . از محلّ و مرکزی که پنهان بود درآمد و به نزد حجاج رفت ، حجاج گفت : برای به کیفر رساندنت در جستجوی تو بودم .

کمیل گفت : آنچه از دستت برآید انجام ده ، از عمر من جز زمانی اندک نمانده ، بازگشت من و تو به زودی به سوی خداست ، مولای من به من خبر داده قاتل من تویی . آنگاه حجاج فرمان داد تا سر مقدس آن مرد الهی و چهره ملکوتی را در حالی که در سن نود سالگی قرار داشت از بدن جدا کردند . مرقد مطهر او در منطقه ثویّه بین نجف و کوفه معروف خاص و عام و زیارتگاه اهل دل است .

حرف گاف

گذشت امام سجّاد صلی الله علیه و آله از کنیز خطاکار

امام از کنیزش خواست آب به روی دستش بریزد تا برای نماز آماده شود ، ناگاه آفتابه پرآب از دست کنیز رها شد و با سر حضرت سجاد علیه السلام برخورد کرد و سر آن حضرت را شکست . امام به جانب او سر برداشت . کنیز گفت : خدا می گوید خشم خود را فرو خورید . امام فرمود : خشم را فرو خوردم . کنیز گفت :

و از مردم گذشت کنید . حضرت فرمود : خدا از تو بگذرد . کنیز گفت : خدا نیکوکاران را دوست دارد . حضرت فرمود : برو که برای رضای خدا آزادی (1) .


1- 1) - بحار الانوار : 68 / 398 ، باب 93 . کنیز این آیه قرآن را خواند «وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الُمحْسِنِینِ َ »، آل عمران : 134 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه