عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 275

صفحه 275

و آلوده بودن زبان به فحش و ناسزا (1) .

موسی و قارون

علامه مجلسی از علی بن ابراهیم قمی روایت می کند : چون قارون به انکار موسی و تکذیب نبوتش برخاست و از پرداخت زکات مال امتناع ورزید و به موسی تهمت زد ، موسی به حضرت حق شکایت کرد ، حق تعالی فرمود :

آسمان ها و زمین را فرمان دادم تو را اطاعت کنند ، هر فرمانی می خواهی به آنان بده .

موسی به سوی خانه قارون روان شد ، در حالی که قارون به کارمندانش امر کرده بود درهای قصرش را به روی موسی ببندند . موسی هنگامی که به قصر قارون رسید و دید درها را به رویش بسته اند ، اشاره ای به درها کرد ، پس همه درها باز شدند . چون قارون نگاهش به موسی افتاد ، دانست که موسی با عذاب آمده ، عرضه داشت : ای موسی ! از تو می خواهم به حق خویشاوندی و قرابتی که میان من و توست به من رحم کنی . موسی گفت : ای فرزند لاوی ! با من سخن مگوی که سودی برای تو ندارد . پس به زمین خطاب کرد : قارون را بگیر . پس قصر با آن چه در آن بود به زمین فرو رفت . قارون در آن حال گریست و باز به موسی به حق خویشاوندی و قرابت سوگند داد . ولی موسی پاسخ گفت : ای فرزند لاوی ! با من سخن مگوی . قارون گرچه استغاثه کرد ، ولی موسی که از حرکات ناهنجار او دلش سوخته بود به استغاثه او جواب نداد ، موسی پس از هلاکت قارون به محل مناجات خود رفت . . . حق تعالی به او فرمود : ای موسی ! قارون و قومش به تو استغاثه نمودند ، ولی تو به فریاد آنان نرسیدی ، به عزّت و جلالم سوگند اگر به من رو آورده بود به فریادش می رسیدم ولی چون تو را


1- 1) - معانی الاخبار : 269 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه