عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 86

صفحه 86

درجه و منزلتش ، به حقیقت آن اسماء متوسل شد و از برکت آن حال و قال ، توبه اش را پذیرفتند (1) .

توبه و آشتی با حق

به سال 1331 شمسی که بیش از نه سال از سن این فقیر خطا کردار نگذشته بود و پرچم مرجعیت شیعه ، به دوش حضرت آیت اللّٰه العظمی آقای بروجردی ، آن مرد علم و عمل ، و آن چهره نورانی و الهی قرار داشت ، در مسأله توبه اتفاقی عجیب افتاد که ذکرش را در این سطور لازم می بینم .

در محلات پایین شهر تهران مردی بود زورمند ، قلدر و زورگو که اغلب قلدران و زورگویان تهران از او حساب می بردند و در دعواها و چاقوکشی ها محکوم او بودند .

او از مشروبخواری ، قمار ، پول زور گرفتن ، ایجاد جار و جنجال ، دعوا و ستم به مردم امتناعی نداشت .

در اوج قدرت و قلدری بود که بارقه رحمت حق و لطف حضرت محبوب و جاذبه عنایت دوست دلش را ربود .

آنچه به دست آورده بود تبدیل به پول نقد کرد ، و همه را در چمدانی گذاشت و مشرف به شهر قم برای توبه و انابه شد .

به محضر آیت اللّٰه العظمی بروجردی رفت ، و با زبان مخصوص به گروه خودشان به آن عالم بیدار و بینای آگاه گفت : آنچه در این چمدان است از راه حرام به دست آمده ، اغلب صاحبانش را نمی شناسم ، شدیداً بر من سنگینی می کند ، به محضر شما آمده ام که وضعم را اصلاح و راه توبه و انابه را به من بنمایانید !


1- 1) - مجمع البیان : 1 / 113 ؛ بحار الأنوار : 11 / 157 ، باب 3 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه