عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان صفحه 92

صفحه 92

آیا می دانید که شما با یوسف و برادرش چه کردید و این کار از جهل و نادانی شما بود ؟! برادران از این سؤال یکه خوردند ، سالار مصر ، این قبطی بزرگ ، از کجا یوسف را می شناسد و سرگذشت وی را می داند ، برادر یوسف را از کجا شناخته ، رفتار آنها را با یوسف از کجا می داند ، رفتاری که جز برادران ده گانه هیچ کس از آن آگاهی ندارد ؟

در جواب متحیر شدند و ساعتی بیندیشیدند ، خاطرات سفرهای گذشته را به یاد آوردند ، سخنانی که از سالار مصر شنیده بودند هنوز فراموش نکرده بودند ، به ناگاه همگی پرسیدند : مگر تو یوسف هستی ؟

سالار مصر پاسخ داد : آری ، من یوسفم و این برادر من است ، خدا بر ما منّت نهاد که پس از سالیان دراز یکدیگر را ببینیم و فراق و جدایی به وصال دیدار بدل شود ، هرکس صبر کند و تقوا پیشه سازد خدایش پاداش خواهد داد و به مقصودش خواهد رسانید .

بیم و هراسی فوق العاده برادران را فرا گرفت ، و کیفر شدید انتقام یوسفی را در برابر چشم دیدند .

قدرت یوسف نامتناهی ، و ضعف آنها در سرزمین غربت نامتناهی ، و این دو نامتناهی که در برابر یکدیگر قرار گیرند معلوم است که چه خواهد شد .

برادران از نظر قانون و مذهب ابراهیم خلیل خود را مستحق کیفر دیدند ، از نظر عاطفه مستحق انتقام یوسفی دانستند ، گویا جهان بر سر ایشان فرود آمد و اضطراب و لرزه بر اندامهایشان بینداخت و قدرت سخن از آنان سلب شد ، هرچه نیرو داشتند جمع کرده به آخرین دفاع اکتفا کردند ، و آن اعتراف به گناه و تقاضای عفو و بخشش بود ، سپس گفتند : خدا تو را بر ما برتری داده و ما خطاکاریم و به انتظار پاسخ نشستند تا ببینند چه می گوید و با آنها چه خواهد کرد ؟ ولی از دهان یوسف سخنی را شنیدند که انتظار نداشتند و احتمال نمی دادند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه