مرگ و فرصتها: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 141

صفحه 141

مطلب جدیدی ندارد. حضرت امام وقتی از شیخ انصاری می خواست اسم ببرد، می گفت: شیخ اعظم. در احوالات شیخ نوشته اند که: تالی تلو معصوم است، ایشان اهل دزفول یا شوشتر بود.

از مرحوم شیخ وقتی می پرسند: این همه مایۀ علمی را از کجا آوردی؟ می گوید:

از چهارسالگی که در کاشان، خدمت نراقی بودم. چون او در زمان ریاست علمی مرحوم سید محمدباقر شفتی به اصفهان رفته بود و یک سال آنجا ماند، اما گفت: من در این شهر استفادۀ علمی نکردم. بعد با پدرش به نجف رفت، مدتی در نجف بود، گفت: من آنجا نیز استفادۀ علمی نکردم. تا بعد شنید که عالمی در کاشان است.

رفت تا ببیند او چه می گوید؟ آدمی که خودش مجتهد بود و در مرز مرجع تقلید شدن بود، رفت ببیند که ملااحمد نراقی کیست و چه می گوید؟ وقتی به کاشان رفت، چهار سال، به طور مداوم ماند و به دزفول نرفت، از کاشان بیرون نرفت.

مرحوم نراقی چنین انسانی بود.

مرحوم نراقی از پله های منبر بالا رفت، نشست، نگاهی به جمعیت کرد و گریه کرد. بعد از روی منبر بلند شد که پایین بیاید. کل منبرش همین بود. گفت: مردم! پدران ما اگر زنده شوند و در بین ما بیایند و اوضاع ما را ببیند، ما را کافر می دانند.

اکنون اگر مرحوم نراقی زنده شود و بخواهد برای ما منبر برود، چه می گوید؟

مکاشفۀ برزخی مرحوم نراقی

ایشان می فرماید: آن زمانی که در نجف درس می خواندم، روزی همسرم به من گفت: ملا احمد! در خانه چیزی برای خوردن نداریم. گفتم: باشد و بیرون آمدم.

اولیای خدا که از خدا ناراضی و گله مند نمی شوند. بنای دنیا همین است. کانال روزی بعضی از افراد کم است، بعضی نیز هستند که بیش از نیازشان به آنها می رسد.

و بعضی کانال روزی شان متوسط یا زیاد است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه