مرگ و فرصتها: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 239

صفحه 239

شدن مجلس مهمانی، آخر شب به خانه آمد. دید پسرش بیدار است. گفت: شام بردار بیاور، پسرش گفت: مگر در خانۀ شاه میهمان نبودی؟ گفت: چرا، گفت: مگر آنجا شام ندادند؟ گفت: مفصل. گفت: مگر نخوردی؟ گفت: نه، گفت: پس تو در آنجا چه چیزی خوردی؟ گفت: ذره ای نان و سبزی. به او گفت: پدر! تا نمرده ای، عبادات تمام دورۀ عمرت را قضا کن، چون تو شام نخوردی که همه بگویند: عجب آدم زاهدی است، برای این که از تو تعریف کنند، پس معلوم می شود اعمال تو مریضی ریا گرفته و هنوز صاف و پاک نشده ای.

اما اهل تقوا، در آشکار عادی تر از خلوت هستند، نه این که یک خلوت دیگری داشته باشند و آشکار دیگری. کارهایی که برای بندگان خدا می کنند، بیشتر به صورت ناشناخته می کنند و مردم نمی فهمند که این کار از او بوده است.

دوری اهل تقوا از آشکار شدن عمل

امام جمعه ای برای من می گفت:

در شهر ما شخص ثروتمند و خیری زندگی می کند البته خود آن خیر قبول نمی کند، والا من حاضر بودم در خطبه های نماز جمعه اعلام کنم و اسم او را بگویم، ولی او نگذاشت. می گفت: بیشتر کارهای خیری که من در این شهر می کنم، قسمت عمدۀ پول و جنسش را او می دهد. گفت: جلسه که می گیریم، دعوت می کنیم، برای معلولین، ایتام، جهیزیه، مستحق ها، او اغلب نمی آید. اگر هم بیاید، در کاغذی که پخش می کنند که هر کسی مبلغی را متعهد می شود، چیزی نمی نویسد. بسیار هم افراد موّجه این شهر به من گفته اند. حاج آقا! این شخص اگر بخواهد مشکل ایتام، معلولین و جهیزیه را حل کند، چهل درصدش را می تواند حل کند. اما بخیل است.

ولی این امام جمعه به من می گفت: آنها می گویند چهل درصد، ولی من این چند سالی که در این شهر هستم، شصت درصد مشکلات را با پول او حل کردم، ولی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه