نسیم رحمت صفحه 111

صفحه 111

و او نیز امتثال کرد،و همین که از چشمه پای خود را بیرون نهاد،همچون جوانی بیست و چند ساله شد،بی آنکه با خود دردی داشته باشد و در همان حال که کنار چشمه نشسته،و در اندیشه خود غرقه بود،همسرش که از کار خود پشیمان بود با خود گفت.به سوی ایوب بازمی گردم و دیگر سخن های گلایه آمیز را بر زبان نمی رانم،از این رو شتابان بازگشت،و در کنار چشمه جوانی زیباروی را دید،و از وی پرسید.شوهر بیماری داشتم که در همینجا سکونت داشت،ولی اکنون او را نمی بینم،و آیا شما از وی خبری ندارید ؟ !

جوان گفت.بیمار شما ایوب بود،و ایوب اکنون جوان شده است،و من همان جوانم.

بعد از یقین و شگفتی های بسیار گفت.می خواهم با تو باشم.

ایوب گفت.تو به صد تازیانه محکومی،چون به محبوب من هجوم آورده و بد زبانی کرده ای !

و در همین میان جبرئیل فرود آمده و گفت.خداوند می گوید از او درگذر،اما چون سوگند یاد کرده ای که بر او صد تازیانه فرود آوری،صد چوب نازک به صورت دسته ای کنار هم قرار داده و آنگاه بر روی بدن او بگذار،و با این به سوگند خود اقدام کرده،و من نیاز می پذیرم.

آیین ماندگار

بنابراین،انبیاء و اولیاء خداوند خود را و همه چیز را برای خداوند و بنام او می خواستند و خداوند نیز از ایشان و از تمامی بندگان همین را خواسته است.

باری،او می خواهد و بر این خواسته نیز تأکید دارد که بندگان هر چه می کنند به نام او کنند،زیرا تنها اوست که ماندگار است،و جز او هر چه باشد فانی و تمام شدنی است،و کاری که جز برای او باشد نیز نمی پاید و نمی ماند.

از این رو می بینید که در نخستین آیه ای که بر پیامبرش گوشزد می کند اینگونه سخن می گوید:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه