- هو الحق 1
- اشاره 3
- وتذکاری چند. 6
- درۀ خلاف 11
- وظیفه واعظان 11
- اشاره 11
- فرعون 12
- سند قرآنی 13
- محتاجان 15
- تنها بی نیاز 15
- شمه ای از رحمت حق 16
- ابر بهاران 16
- گرهگشا 17
- اشاره 22
- حاجات بزرگ 23
- قصه ای دیگر 27
- اشاره 34
- داروی دردها 35
- هفتاد رشته 35
- رهاورد وحی 36
- راز عشق در انبیاء 37
- اشاره 42
- نطفه 43
- آیینه نیاز 43
- ولادت 46
- مرگ 47
- اشاره 50
- دو بُعد 51
- نیازهای جان و بدن 51
- نیازمندی های روح 52
- نشان رحمت 53
- به عدد سوره ها 54
- رحمن،رحیم 54
- رحمانیت حق 55
- رحیمیت حق 56
- شنیدنی 58
- آمین خداوند 58
- اشاره 61
- عالَمِ اعْلیٰ 62
- اللّٰه 63
- سه حقیقت 63
- رحمن 65
- رحیم 65
- پیغام 66
- اشاره 69
- درباریان نابِخرد 70
- سوره حمد 70
- شیوه سلیمانی 71
- گنج 73
- انگشتر سلیمان 74
- اشاره 76
- بصیر 76
- سمیع 77
- سلب توفیق 78
- راز تأخیر در اجابت 78
- مُحصی 79
- غفلت 79
- وادی معنا 80
- غفلت از مرگ 80
- امداد حق 82
- رنگ حق 82
- دل نامهربان 83
- اشاره 86
- دل آلوده 87
- نور خداوند 87
- نور 87
- طهارت 88
- منتهای پاکی 89
- مایه بلا 90
- شرط یاد خداوند 92
- مراتب ذکر 93
- خداوند غایب نیست 94
- فلاح 94
- اذکار ممدوح 94
- اشاره 97
- ذات مبارک اللّٰه 97
- رحمت بیکران خداوند بر بندگان 100
- اشاره 105
- نماز انبیاء 106
- نمازی که خداوند منظور نظر دارد 106
- آیین ماندگار 111
- اشاره 115
- یک حقیقت 117
- محصول 117
- عمل 117
- پیوسته در کاشتن 117
- میهمان خویش 120
- درختان بهشت 121
- نیازمندی 122
- مزرعه جان 123
- نیت نیک 124
- چشم انداز 124
- دلباختگی 125
- زیان 125
- پوچ اندیشی 126
- برترین ها 127
- پول 127
- اشاره 131
- ملک خداوند 133
- لاف زنان 134
- اعطاء ملک 134
- ملک خدا 135
- تسلیم 136
- حکمت 137
- مایه شفاء 138
- آفریده خداوند 143
- اشاره 143
- بهشت،دوزخ 144
- عنایت حق 144
- امر و نهی 144
- دانه های سودآور 144
- محصول رفتار 149
- اشاره 155
- نیکوکاری 156
- رزق 156
- رحمت مُدام 156
- رحمت رحیمیه 156
- سرشار از رحمت 157
- اطاعت و اجابت 158
- استغفار 159
- زمینه های رحمت 159
- پیروی از کتاب 159
- شرط رحمت 160
- رحم بر خود 161
- امیدوار 162
- اشاره 165
- خواندنی 166
- دعوت خداوند 166
- بهار اعتبار 167
- احترام 167
- محبوب ترین 167
- جاودانه 168
- خداوند،شیطان 169
- زنگار گناه 169
- گوش عقل 170
- آتش،آمرزش 170
- همرنگی 170
- اشاره 173
- سکه جوانی 174
- زبان عمل 176
- نشانه ها 176
- زمزمه 178
- چشم بینا 178
- مناجات 180
- طوائف دوم 181
- بازگشت 183
- کیمیا 183
- توقف 187
- اشاره 187
- رشد شایسته 188
- حمایت حق 191
- افراط 191
- تقوا و طهارت 191
- روح متجاوزانه 192
- یوسف 195
- نوازش حق 196
- اشاره 200
- فرصت را غنیمت شمرید 202
- ترفند موثر شیطان 202
- مهر حق 203
- خصلت مردان خدا 204
- اولیاء جز زیبایی نمی بینند 204
- واژه ای به نام چرا 205
- امواج ابهام 205
- شنیدن و اطاعت 206
- کار مردان رفتن است 206
- موهبت های کثیر 211
- اشاره 211
- خزانه بی نهایت 211
- اقبال خداوند 211
- اشاره 216
- بر خلاف اسم آدمیان 217
- رحمت بی مانند 218
- باب توبه گشوده است 220
- اشاره 223
- پوشیدن عیوب 224
- شیوه 224
- جزای اعمال 229
- اشاره 232
- خطایی آشکار 233
- ترغیب به دعاء 234
- حسنه 239
- اشاره 242
- محروم 242
- نشانه تکریم خداوند 243
- باتلاق نادانی 243
- گمراهی 244
- غرور به رحمت حق 244
- معنای کریم 245
- سفره دنیا 245
- آگاهی خداوند 246
- ارزش انسان 246
- علیم 247
- جهان آخرت 248
- گره ها گشوده می شوند 249
- انگیزه مومنان 250
- قیامت را اینگونه ببینید 251
- فرشتگان 252
- زیان بزرگ 253
- پیامبران پاک 253
- دولت جاودانه 253
- اشاره 256
- دنیا و آخرت 261
- باطنی دلپذیر 265
- زیانکاران 268
- توصیه شیطان 270
اعتراف
بنابراین،کافی است که ما به نقص و ضعف و محدودیت خود اعتراف کنیم، و همین جاست که به آنچه می خواهیم،می توانیم رسید.
کیمیا
اساساً،اعتراف و اقرار در دستگاه خداوند کیمیایی پر بهاست،و مایۀ طهارت و پاکی از هرچه عیب و نقص به شمار می آید،خواهد بود.
بازگشت
چه کسی صادقانه در این بارگاه اقرار و اعتراف کرد،و به آنچه می خواست نرسید.
اعتراف چیزی است که حتی گناهان سنگین را می شوید.
کسی که در جنگ احد عموی پیامبر را قطعه قطعه کرد،شکمش را پاره پاره ساخت،و چشمانش را از کاسه در آورد،و دستانش را برید،و به مکه گریخت.
این حادثه به گونه ای برای پیامبر با کرامت اسلام صلی الله علیه و آله سنگین و جانکاه بود که هفت سال تمام هرگاه به بالای منبر می نشست و آنرا به یاد می آورد زار زار می گریست.
پس از هفت سال،از مکه به مدینه نامه ای بدست پیامبر رسید،نامه از کسی بود که عموی پیامبر به دست او قطعه قطعه شده بود،و در نامه آورده بود که من از کار خود نادم و پشیمانم و به جرم و جنایت خود اعتراف دارم،و دوست دارم بازگردم اما آیه ای در کتاب خدا هست که مانع از بازگشت من است،و سخت مرا نومید می سازد.
و آیه این است:
«وَالَّذِینَ لاَ یَدْعُونَ مَعَ اللّٰهَ إِلٰهاً آخَرَ وَلاَ یَقْتُلُونَ