نسیم رحمت صفحه 86

صفحه 86

طهارت

اشاره

کسی از دل صحراء می گذشت،ابراهیم ادهم را دید که در کنار جویی نشسته،و بر درختی تکیه کرده،و آن سوی تر نیز میخ افسار اسب خویش را که از جنس طلاست در خاک فرو برده است،با شگفتی پرسید.ابراهیم ! می بینم که میخ افسار اسب تو از طلاست حال آنکه در میان مردم شهر به زهد و تقوا،شهره و آوازه ای.

ابراهیم با لب های خود تبسمی نشان داده و نرم و ملایم گفت.می بینی که آن را در گِل فرو کرده ام و نه در دل.

و این،حقیقت زهد و تقواست.

حقیقت تقوا و زهد این است که انسان به هیچ چیز جز خداوند دل نداده و دل نبندد. ما زهل عالَمیم اما زعالَم فارغیم از غم و شادی و نوروز و محرم فارغیم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه