ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 111

صفحه 111

را نشناختم. او متوجه من شد و مرا صدا زد و گفت: «مرا می شناسی؟» به او گفتم: «چهره ات آشناست اما به خاطر نمی آورم» گفت: «من همان رئیس دزدها هستم که چند سال پیش جلوی قافله تان را گرفته بودیم» خیلی تعجب کردم. به من گفت: «همان یک رشته ای که آن روز بین من و خدا بود مرا از منجلاب بیرون کشید و سبب توبه من شد. همه اموال را رد مظالم دادم و از عمل خود برگشتم». و بدین ترتیب یک فرد دزد و راهزن این گونه به واسطه ذکر خدا عاقبت به خیر می شود(1).

رسول ترک

رسول ترک

قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، فردی در تهران به نام «رسول» زندگی می کرد که شغل او مشروب فروشی بود. روز ششم محرم می آید که در مغازه اش را باز کند می بیند که چند نفر با وضع آشفته و پیراهن مشکی بر تن، از جلوی او عبور کردند. رسول تعجب می کند که اینها با این سر و وضع عجیب کجا بوده اند. از آنها سؤال می کند. می گویند: «ما مجلس روضه امام حسین بوده ایم». این جمله در رسول تاثیر ژرفی می گذارد که؛ «عجب! اینها مجلس روضه بوده اند و ما امروز می خواهیم مشروب به مردم بفروشیم». آمد داخل مغازه و اندکی با خود فکر کرد. جرقه ای از نور حسین علیه السلام در دل رسول زده شد. رسول منقلب شده و همانجا از کار خود پشیمان شد و تمام بطری های شراب را شکست و به خانه برگشت. رفت و غسل توبه کرد و عرضه داشت: «حسین جان! عمری در غفلت و گناه به سر برده ام اما الان آمده ام که مرا قبول کنی». از آن پس رسول به یکی از خادمان واقعی و با


1- برگرفته از کفایه الواعظین.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه