ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 118

صفحه 118

را اجاره کرده است. باید به خداوند متعال اعتماد و تکیه کرد و اطمینان داشت که او صلاح بنده اش را می خواهد.

داستان

اشاره

داستان

زیر فصل ها

من کان لنا کنّا له

روزی رسان خداست

ابرمرد توکل

چگونه توکل کنیم؟

من کان لنا کنّا له

من کان لنا کنّا له

«مالک دینار» در بیابانی به سوی خانه خدا می رفت. هنگام ظهر ایستاد تا با همراهان خود غذائی بخورد. در سفره یک مرغ بریان شده بود. تا آمدند غذا را بخورند کبوتری آمد و مرغ را به زحمت به چنگال گرفت و برد. مالک دانست که سرّی در این کار است چرا که پرنده اهلی گوشت هم نوع خود را نمی خورد. پرنده را دنبال کرد تا ببیند این گوشت را برای چه می خواهد؟ بعد از مدتی پرواز در دامنه کوهی فرود آمد. مالک نزدیکتر می رود و می بیند که فردی دست و پا بسته کنار کوه افتاده است. پرنده هم روی سینه او نشسته و با منقار خود گوشت را از هم جدا می کند و در دهان او می گذارد. سپس می رود و هر بار مقداری آب برای او می آورد. مالک نزد مرد می رود و را باز کرده و حال او را می پرسد. مرد می گوید: «به سفر حج می رفتم که راهزنان اموالم را بردند و دست و پایم را بسته به اینجا انداختند و الان سه روز است که اینجا هستم. امید از کمک خلق بریده ام و دل به لطف خدا قوی داشته ام. او نیز دعای مرا اجابت کرده و این پرنده را گمارده تا برای من آب و غذا بیاورد و اکنون هم سبب شد تا شما به سراغم آئید».

به طرف خانه خدا به راه می افتند پس از مدتی نزدیک چاهی پر آب می رسند که آهوان از لب آن چاه آب می خوردند و چون آنها را می بینند فرار می کنند. مالک نزدیک چاه می رود که آب بردارد اما می بیند که آب چاه بسیار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه