ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 120

صفحه 120

آنها را به تو می دهم». غلام نانها را به مرد می دهد و از حضور حضرت مرخص می شود. از بازار عبور می کرد که دید کسی یک ماهی در دست دارد و می خواهد بفروشد ماهی را با یک قرص نان عوض می کند و به قرص دیگر نیز مقداری نمک می خرد و به منزل می آورد. ماهی را به عیال خود می دهد که آن را پاک کند اما ناگهان از شکم ماهی یک مرواید بزرگ خارج می شود. مرد بسیار خوشحال می شود و با آن قرضهای خود را می پردازد و دو نان حضرت سجاد را همان نیمه شب باز می گرداند و نتیجه توکل کردن بر خدا را می بیند(1).

ابرمرد توکل

ابرمرد توکل

وقتی که تصمیم گرفتند که ابراهیم علیه السلام را در آتش بیاندازند، ملائکه های مختلفی آمدند که ابراهیم علیه السلام را کمک کنند. هر یک می آمدند و می گفتند: «ای ابراهیم! می خواهی که نجاتت بدهیم». می فرمود: «من به کمک شما احتیاجی ندارم و خدائی دارم که اگر صلاح بداند مرا نجات می دهد و اگر صلاح نداند مرا نابود می سازد». آخر سر جبرئیل امین نازل می شود و می گوید: «آیاحاجتی داری؟» ابراهیم پاسخ می گوید: «با تو نه!» جبرئیل می پرسد: «پس به چه کسی احتیاج داری؟ حاجت خود را از او بطلب» ابراهیم علیه السلام می گوید:

«حسبی من سؤالی علمه بحالی؛ علم خدا به حال من کفایت سؤال را می کند». سپس او را در آتش افکندند و ثمره توکل او و معامله اش با خدا، سرد شدن آتش شد(2).


1- بحار/5/11.
2- محجه البیضاء/7/379.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه