ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 132

صفحه 132

اگر سخنان تو درست باشد، از خدا می خواهم که مرا بیامرزد و اگر آنچه که به من نسبت دادی درست نبوده است خدا تو را بیامرزد و از گناه تو بگذرد».

آن مرد با دیدن گذشت و احسان حضرت، شرمنده شد و گفت: «یا بن رسول اللّه! هیچ یک از آن حرف هائی که زدم در شما نیست و من به داشتن آنها سزاوارترم»(1).

طریقت به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده و دلق نیست

ره نیکمردان آزاده گیر

چو استاده ای دست افتاده گیر

داستان علماء

اشاره

داستان علماء

زیر فصل ها

شیخ جعفر کاشف الغطاء رحمه الله

شیخ جعفر کاشف الغطاء رحمه الله

شیخ جعفر کاشف الغطاء رحمه الله

آورده اند روزی «شیخ جعفر کاشف العظاء» مبلغی بین فقرای اصفهان تقسیم کرد و پس از اتمام پول به نماز جماعت ایستاد. بین دو نماز که مردم مشغول خواندن تعقیب بودند، سیدی فقیر و بی ادب آمد تا مقابل امام جماعت رسیده و گفت: «ای شیخ، مال جدّم (خمس) را به من بده».

شیخ فرمود: « قدری دیر آمدی، متأسفانه چیزی باقی نمانده است» سید بی ادب با کمال جسارت، آب دهن خود را به روی ریش شیخ انداخت!؟ پیش نماز نه تنها هیچ گونه عکس العمل خشونت آمیزی از خود نشان نداد بلکه


1- ارشاد شیخ مفید/2/145.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه