ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 142

صفحه 142

ترسان و لرزان از پشت در می گوید: «ای جوان چرا رهایم نمی کنی؟» جوان پاسخ می دهد: «چون عاشق تو شده ام» زن می پرسد: «عاشق چه شده ای؟ مگر از من چه دیده ای که عاشقم شده ای؟» جوان خیره پاسخ می دهد: «چشمان زیبایت را دیده ام» زن با شنیدن این سخن دست در حلقه چشمان خود فرو می کند و آن را از حدقه در آورد و داخل دستمالی می گذارد و به کنیز خود می گوید که آن را به جوان بدهد و گوید: «این همان چیزی است که عاشق آن شده ای! اما بدان که با این چشمان قرآن تلاوت می کردم و به درگاه خدا اشک می ریختم. حالا که نامحرم آن را دیده دیگر شایسته قرآن خواندن نیست». جوان دستمال را می گیرد و باز می کند و فریادی زده و از هوش می رود. بعد از مدتی به هوش می آید و معذرت خواهی کرده و با گریه و التماس می گوید: «من باعث کور شدن تو شدم! هرگز خود را نمی بخشم! ای زن مرا حلال کن تا خدا مرا ببخشد» زن می گوید: «اگر راست می گوئی و توبه کرده ای تو از خدا بخواه که آنها را به من باز گرداند». جوان چون توبه نصوح کرده بود دعا می کند و خدا چشمان زن را به او باز می گرداند و پاکدامنی زن سبب توبه نصوح جوان و بازگشت چشمان زن می گردد(1).

دزد با شرف

دزد با شرف

روزی دزدی در راهی می رفت که کیسه ای روی زمین پیدا می کند که در آن انواع جواهرات و چیزهای قیمتی بود و در کنار آنها یک برگه که آیه الکرسی بر آن نوشته شده بود وجود داشت. دزد تصمیم گرفت که آن را


1- جامع الدرر/450.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه