ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 197

صفحه 197

کردم. خواستم که گره کمربند را باز کنم دیدم دست چپ حضرت آمد و مجدداً کمربند را گرفت و من دست چپ حضرت را نیز قطع کردم اما ناگهان دیدم که زمین شروع به لرزیدن کرد و صدای جانسوز گریه ای به گوشم رسید که می گفت:

«وا ابتاه! وا مقتولاه! وا ذبیحاه! وا حسیناه! پسرم تو را با لب تشنه کشتند». ناگهان خود را در بین کشته ها انداختم و سه نفر نزدیک شدند که پیامبر، علی و فاطمه بودند که می گریستند. پیامبر به من رو کرد فرمود: ای پست ترین انسانها! خداوند تو را لعنت کند که با فرزند من چنین کردی! خدا صورتت را سیاه کند و دستهایت را در دنیا و آخرت قطع نماید. هنوز نفرین ایشان تمام نشده بود که چهره ام سیاه و دستهایم خشک شد و به این وضع گرفتار شدم. اکنون هم کنار خانه خدا آمده ام و تقاضای بخشش دارم اما می دانم که او هرگز مرا نخواهد بخشید» لعنه اللّه علیه(1).

و به بعضی از نقلها او «بُریده بن وائل» نام داشته و از کسانی بوده که از یاری امام حسین علیه السلام سرپیچی کرده و در عاشورا از کربلا بیرون رفته و خود را پنهان کرده بود(2).

توسل

توسل

حال ببینید که دنیا پرستی با انسان چه می کند که کسی به خاطر یک کمربند به سید و مولای خود خیانت می کند آن هم آقائی که روزی بزرگترین لطف را به او کرده و دست او را به او بخشیده و از گناهش در گذشته بود. آن روز گفت: «حسین جان! کی بشود من لطف تو را تلافی کنم» اما عجب تلافی ای کرد این ملعون. آن وقتی که جگر گوشه های حسین روی خاکهای کربلا می دویدند این نامرد به طمع انگشتر و کمربند، دست آقا را قطع کرد. چطور رویش شد در روی صورت زینب و حضرت زین العابدین نگاه کند.


1- معالی السبطین/2/61.
2- سوگنامه آل محمد/383.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه