ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 218

صفحه 218

یک درم کان دهی به درویشی

بهتر از گنجهای مدّخر است

هر چه دادی نصیب تو آن است

و آن دگر قسمت کسی دگر است(1)

عاقبت رد کردن حاجتمند

عاقبت رد کردن حاجتمند

«ابو حمزه ثمالی» می گوید: خدمت حضرت سجاد علیه السلام بودم. ایشان کنیزی به نام «سکینه» داشت. به او فرمود: «مبادا کسی که حاجتی دارد و به خانه آمده است را رد کنی!» عرض کردم: «ای پسر رسول خدا! آخر همه کسانی که اظهار فقر می کنند که حاجتمند نیستند». حضرت می فرمود: «ای ابو حمزه! می ترسم بعضی مستحق باشند و مأیوس از در خانه من بروند، آن گاه آن بلائی که بر سر خانواده یعقوب نبی آمد بر سر ما نیز بیاید.

حضرت یعقوب هر روز گوسفندی می کشت و قدری از آن را خود مصرف کرده و باقی را انفاق می کردند. روزی مردی غریبه که نزد خدا منزلتی داشت وروزه بود از درب خانه آنها گذشت و گفت: سائلی غریب و گرسنه ام. از زیادی غذای خود به من هم بدهید و چند بار خواسته خود را بیان داشت اما آنها می شنیدند ولی چون از وضع او خبر نداشتند، سخنانش را تصدیق نکردند. شب فرا رسید سائل مأیوس گردید و گفت: «انا للّه و انا الیه راجعون» و اشکش جاری شد و آن شب را با همان وضع سپری کرد و شکایت به در خانه خدا برد. فردای آن روز را هم روزه گرفت اما یعقوب و فرزندانش آن شب را با شکم سیر خوابیدند و از غذای شان هم زیاد آمد. فردا صبح خدا به یعقوب وحی کرد:

ای یعقوب! بنده ما را خوار کردی به طوری که باعث خشم من شد و تو سزاوار تأدیب و نزول بلا شدی که از طرف من نسبت به خود و خانواده ات نازل خواهد شد. ای یعقوب! آیا می دانی دوستانم را به کیفر و گرفتاری از دشمنانم زودتر مبتلا می سازم و البته این هم به واسطه حسن نظر و احسان من به دوستان خود و استدراج و امتحان نسبت به دشمنان من


1- مصابیح القلوب/47.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه