ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 242

صفحه 242

الطمع!». کسانی که طبع طمّاع دارند سریع بیرون می آیند و به طمع اینکه مبادا کسی به چیزی بیشتر از آنها دست پیدا کند سریع بیرون می آیند و به وسوسه من در زیر بیرق من جمع می شوند و وقتی که مرگ آنها فرا می رسد این نیزه زهرآلود را به قلبشان می زنم تا در دلشان نسبت خدا تردید افتد و بی ایمان از دنیا روند.

ندای دوم طبل می گوید: «الحرص! الحرص!» و هر که دل او حرص به دنیا وجود دارد زود از مسجد بیرون آمده و می گوید: اگر دیر حرکت کنم دیگران داد و ستد می کنند و سود می برند و من محروم می مانم و زود از مسجد خارج شده و زیر علم من می آید. آواز سوم طبل می گوید: «المنع! المنع!» و چون این ندا به گوش بخیلان می رسد با خود می گویند: الان فقیران و درویشان پیدایشان می شود و به بخل اینکه به آنها کمک نکند زودتر از مسجد بیرون آمده و زیر پرچم من جمع می شوند. وقتی که این سه گروه از مسجد بیرون آمدند می گویم که من خیل و سپاه خود را بردم و فقط سپاه خداست که در مسجد باقی مانده است که مخلصان هستند و من گفته ام؛ «الاّ عبادک المخلصین»(1).

شفاعت اهل بیت

شفاعت اهل بیت

از امام صادق علیه السلام روایت شده که زنی در میان جنیان می زیست به نام «عفراء» که نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می آمد و علم می آموخت و جنیان را تعلیم می داد. چند روزی خدمت حضرت نیامد و جبرئیل از ایشان سؤال کرد که چه شده که او نزد تو نمی آید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خواهرش در بحر اخضر وفات کرده است و او نیز به آنجا رفته است». وقتی که عفراء نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برگشت، حضرت از او پرسید: «از عجائب چه دیدی؟» گفت: «یا رسول خدا! ابلیس را دیدم که در بحر اخضر بر سنگی سفید ایستاده و دست به دعا برداشته بود و می گفت: خداوندا! تو سوگند خورده ای که مرا در دوزخ کنی. من صبر می کنم تا سوگند خودت را عملی نمائی، بعد از آنکه من بگویم خداوندا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین مرا از آتش دوزخ خلاصی ده ولی می دانم که خلاصم


1- مصابیح القلوب/104.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه