ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 267

صفحه 267

بدهم؟» عابد خوشحال می شود و می گوید: «آری! بگو چه کنم؟» شیطان می گوید: «اگر می خواهی نجاتت بدهم یک شرط دارد، می پذیری؟» عابد جواب می دهد: «آری! هر چه باشد می پذیرم». ابلیس می گوید: «مرا سجده کن تا تو را نجات بدهم» عابد می گوید: «مگر نمی بینی که طناب بر گردنم افکنده اند چگونه تو را سجده کنم؟» شیطان می گوید: «با اشاره هم سجده کنی قبول است» مرد به نشانه سجده، چشمان خود را چند بار می بندد و باز می کند و در همین حین زیر پایش خالی می شود و از حلق آویزان می گردد و کسی که سالها عبادت کرده بود با حالت کفر از دنیا می رود.

ترک گناه

ترک گناه

حضرت سلمان فارسی می گوید: در ادوار پیشین زنی در غایت جمال زندگی می کرد. روزی مرد عابدی در نظر او افکند و شیطان او را وسوسه نمود. همه دار و ندارش را فروخت و در کیسه ای گذاشت و به زن داد و او را به گناه دعوت کرد. هر دو اتاقی خلوت رفتند. عابد تا خواست که خود را به عصیان آلوده کند، دست و پایش شروع به لرزیدن کرد.

زن از او پرسید: «چه شده است؟ چرا می لرزی؟» عابد گفت: «از خدای خود می ترسم! آخر من تا به حال چنین گناهی نکرده ام. مرا از این کار معاف می دار! اگر اجازه می دهی من به دیر خود باز گردم» زن اجازه داد و اندکی با خود تأمل نمود. با خود گفت: «او یک بار خواست این گناه را بکند چنین به خود می لرزید، تو که عمری گناه کرده ای چه خواهی کرد؟» این را گفت و توبه کرد و به طرف دیر عابد به راه افتاد. مرد عابد تا او را دید از شرمندگی خدا صیحه ای زد و جان داد. زن نیز عرضه داشت: «خداوندا! از همه کرده هایم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه