ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 292

صفحه 292

شیعه واقعی

شیعه واقعی

شخصی از اهالی خراسان بنام «سهل» وارد بر محضر مقدس حضرت صادق علیه السلام شد و سلام کرد. بعد از نشستن عرض کرد: «یا بن رسول اللّه! امامت و رهبری جامعه از آن شماست و شما خاندان رحمت و رأفت هستید. چه چیزی باعث شده که برای گرفتن حق خود قیام نمی کنید با اینکه در خراسان صد هزار از پیروان و شیعیان شما با شمشیرهای برهنه از شما دفاع می کنند». حضرت به سخنان مرد خراسانی خوب گوش کرد و فرمود: «قدری صبر کن تا دلیلش را به تو بگویم» سپس دستور داد تا تنور را روشن کنند. کنیز ایشان تنور را روشن کرد پس از اینکه شعله از آن زبانه کشید حضرت به سهل فرمود: «اگر مطیع مائی برو داخل تنور!» سهل چنان آشفته شد که از ترس به التماس افتاده و عرض کرد: «یا بن رسول اللّه! مرا با آتش نسوزانید و از این گناه اندک من در گذرید» در این میان مردی به نام «هارون مکی» وارد شد و سلام کرد. حضرت جواب سلام او را داد و بدون درنگ به او فرمود که به داخل تنور برود. هارون نعلین هایش را به زمین انداخت و بلافاصله با پای برهنه داخل تنور روشن گردید و حضرت در تنور را بست و نشست و با سهل شروع به صحبت کرد.

حضرت از اوضاع ایران و خراسان چنان توضیح می داد که گوئی خود سالها در آنجا بوده است اما حواس سهل در جای دیگری بود. حضرت به او فرمود: «برخیز و داخل تنور را نگاه کن». سهل می گوید: «من حرکت کردم و داخل تنور را نگریستم، دیدم آن مرد میان خرمن آتش آسوده نشسته آن گاه به دستور حضرت از تنور خارج شد و بدون اینکه هیچ آسیبی به او رسیده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه