ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 339

صفحه 339

نخواهد زد(1).

گوشت خوک

گوشت خوک

بزرگی می گوید: وارد مسجدی شدم و جماعتی را دیدم که مشغول غیبت کسی هستند. من آنها را از این کار نهی کردم آنها نیز غیبت آن شخص را قطع کردند و غیبت دیگری را شروع نمودند. من با آنها در این کار شریک شدم. شب در عالم خواب دیدم که طبقی گوشت خوک در دست کسی است و آن را به من تعارف می کند. من در جوابش گفتم: «من گوشت خوک نمی خورم» او بر من فریاد کشید: «پس چرا امروز بدتر از آن را خوردی؟» این را گفت و مقداری از آن را در دهان من گذاشت. من از خواب پریدم و دیدم که در دهانم گوشت خوک است. آن را بیرون انداختم و تا مدت یک ماه هر غذائی که می خوردم طعم گوشت خوک می داد(2).

سخن چینی

سخن چینی

روزی مردی غلامش را به قیمت پائینی به کسی فروخت و به خریدار گفت: «این غلام هیچ عیبی ندارد فقط سخن چین است» خریدار قبول کرد و او را خرید. چند روز از خریداری او نگذشته بود که نزد زن صاحب خود رفت و گفت: «من فمیده ام که شوهر تو چندان علاقه ای به تو ندارد» زن غمگین شد و از او پرسید:

«حال باید چه کنم که محبت او به من زیاد شود؟» غلام گفت: «تیغی بردار


1- پند تاریخ/230.
2- مصابیح القلوب/17.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه