ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 342

صفحه 342

سخن آخر

اشاره

سخن آخر

زیر فصل ها

شیرین زبانی کودک

شیرین زبانی کودک

شیرین زبانی کودک

در ایام کودکی حضرت عباس علیه السلام روزی پدر گرامی شان، او را روی پای خود نشانده و فرمود: «عباسم بگو یک!» عباس گفت: «یک» آقا فرمودند: «بگو دو!» گفت: «نمی گویم!» حضرت پرسید: «چرا پسرم؟» عرضه داشت: «آخر خجالت می کشم با زبانی که یک گفته ام، دو بگویم» حضرت از هوش و درایت فرزندش خوشحال شد و او را بوسید. حضرت زینب علیهاالسلام کنار حضرت نشسته بود از پدر پرسید: «پدر جان! آیا ما را دوست داری؟» امام فرمود: «معلوم است که شما را دوست دارم شما جگر گوشه های من هستید» زینب علیهاالسلام گفت: «پدر جان! آیا دو محبت در یک قلب جمع می شود. آیا محبت خدا و محبت فرزندان در یک دل جا می گیرد؟ اگر از مهر ما گزیری نیست پس عطوفت و مهربانی از آن ما باشد و محبت خالصانه از آن خدا». حضرت با شنیدن این سخن از طفل خود بسیار خشنود شدند و سبب فزونی محبت به کودکان شان گردید(1).

توسل

توسل

اینجا یک جا بود که دختر برای پدر شیرین زبانی می کرد، یک جا هم یک دختری خواست برای بابا شیرین زبانی کند، اما آنجا هر کس اسم بابا را می آورد تازیانه می خورد. هر وقت می خواست برای بابا درد دل کند، بدنش را کبود می کردند. صدا زد؛


1- مستدرک/15/215.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه