ضیافت نور: پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان صفحه 86

صفحه 86

شیفته عاشق

شیفته عاشق

«بشر حافی» از بزرگان و عرفای تاریخ می گوید: روزی از بغداد باز می گشتم. در میدان شهر دیدم که جمعیت زیادی جمع شده است. جلوتر رفتم دیدم که جوانی را دارند هزار تازیانه می زنند اما او آه نمی گوید. تازیانه ها که تمام شد او را به زندان بردند. دنبال او رفتم و از او پرسیدم: «چرا تو را تازیانه زدند؟» جواب داد: «به خاطر آن که من شیفته عشقم!» گفتم: «چرا زاری نکردی تا به تو تخفیف دهند؟» گفت: «چون معشوقم در میان جمعیت به تماشا ایستاده بود و چنان محو تماشای او بودم که درد احساس نکردم» به او گفتم: «آیا آن دم که به دیدار معشوق راستین بروی هم همین گونه خواهی بود؟» جوان تکانی خورد، نعره ای زد و جان باخت(1).

آهنگر عارف

آهنگر عارف

«حسن بصری» از عرفای بنام می گوید: در بغداد آهنگری را دیدم که دست در داخل کوره آهنگری کرده و آهن تفتیده را به دست می گیرد و با آن کار می کند. نزدیک رفتم و به او گفتم: «این چه حالتی است؟» مرد گفت: «سالیانی پیش از این خشکسالی بود. زن زیبائی نزد من آمد و به من گفت: به من طعام بده که یتیم دارم و به او گفتم: اگر من از تو بهره مند شوم به تو و فرزندانت طعام می دهم اما اگر کام مرا بر نیاوری از طعام خبری نیست. آن زن رفت و فردا دوباره بازگشت و همان خواسته را بیان کرد و من هم همان جواب را دادم.


1- کشف الاسرار/1/64.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه