- پیش گفتار 3
- عبادت 7
- پرورش 7
- بخش اول: کلیّات 7
- فصل اول: آشنایی با چند اصطلاح 7
- اشاره 7
- نماز 9
- عشق 9
- شیوه 9
- فصل دوم: عبادت 10
- اشاره 10
- کودک 10
- عوامل روی آوردن به عبادت 10
- اشاره 10
- 1 _ فطرت 10
- 2 _ بزرگی پروردگار 11
- 3 _ توجه به نعمت ها 12
- نقش عبادت در زندگی 12
- جنبه های گوناگون عبادت 13
- 1 _ اندیشه در کار خدا 13
- اشاره 13
- 2 _ انتظار ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف 14
- 4 _ کسب و کار 14
- 3 _ دانش آموزی 14
- اشاره 15
- گونه های عبادت 15
- 1 _ عبادت خاضعانه و خاشعانه 15
- 2 _ عبادت عاشقانه 16
- 3 _ عبادت آگاهانه و با حضور قلب 16
- 4 _ عبادت پنهانی 17
- 5 _ عبادت خالصانه 18
- اشاره 19
- جایگاه نماز در اسلام 19
- فصل سوم: نماز 19
- الف _ دوری از فساد 21
- ه_ یاری خواستن در کارها 21
- ج _ آرامش بخش دل ها 21
- ب _ دوری از بدی ها 21
- آثار نماز از دیدگاه آیات و روایات 21
- د _ یاد خدا 21
- و _ پاکی روح 21
- ز _ آمرزش گناهان 22
- اشاره 23
- بخش دوم: اصول پرورش دینی کودک 23
- فصل اول: ویژگی های کودک 23
- اشاره 23
- دوره های رشد کودک 24
- از تولد تا شش ماهگی 25
- ویژگی های کودکان دو تا چهار ساله 26
- ویژگی های کودکان چهار تا هفت ساله 27
- ویژگی های کودکان هفت تا دوازده ساله 30
- فصل دوم: اصول پرورش دینی کودک 34
- تعریف اصل 34
- اشاره 34
- اصول و مبانی پرورشی 36
- اشاره 36
- اصل تأثیرپذیری انسان 36
- الف) زمینه سازی 37
- ب) الگو سازی 38
- اشاره 42
- تبیین مسئولیت 42
- اصل تأثیر گذاری انسان 42
- 1 _ آراستن ظاهر 43
- اصل آراستگی سخن و سخن گو 43
- اشاره 43
- 2 _ سخن آرایی 43
- 3 _ بخشایش اشتباه 45
- 4 _ مژده دادن 45
- اصل رعایت تفاوت های فردی 46
- اشاره 46
- 5 _ پاداش دهی 46
- 2 _ آگاه سازی 47
- 1 _ تکلیف به اندازه توانایی 47
- 3 _ مجازات به اندازه اشتباه 48
- اصل کرامت تکوینی انسان 49
- اشاره 49
- 1 _ ابراز توانایی ها (نعمت ها) 50
- 2 _ تغافل 51
- اصل دل بستگی 53
- بخش سوم: عوامل و روش های پرورش دینی کودک 57
- 1 _ خانواده 57
- اشاره 57
- الف _ وراثت 57
- فصل اول: عوامل مؤثر بر پرورش دینی کودک 57
- ب _ محیط خانواده 58
- ج _ پدران و مادران مذهبی و آشنا به اصول پرورش 59
- اشاره 61
- الف _ فرهنگ 61
- 2 _ محیط اجتماعی 61
- ب _ جامعه 63
- ج _ دوستان 64
- د _ مطبوعات 67
- الف _ خانواده 67
- اشاره 67
- 3 _ جایگاه اقتصادی 67
- ب _ تغذیه حلال 68
- 4 _ رهبران اجتماع 70
- 5 _ نهاد آموزش و پرورش 71
- اشاره 72
- فصل دوم: روش های پرورش دینی کودک 72
- 1 _ تشویق و تحسین (کلامی و مادی) 72
- اشاره 74
- 2 _ الگوآفرینی مناسب 74
- الف _ آگاهی و شناخت 75
- ج _ کردار نه گفتار 75
- ویژگی های الگو یا پیام دهنده 75
- ب _ ایمان و باورداشت 75
- اشاره 75
- د _ اخلاق خوش و انس گرفتن با کودک 76
- ویژگی های کودک یا پیام گیرنده (نماز) 79
- الف _ آمادگی محیطی 80
- چگونه کودک و نوجوان را به نماز فرا خوانیم؟ 80
- اشاره 80
- ب _ آمادگی عقیدتی 80
- ج _ میانه روی 81
- اشاره 82
- الف _ آمرزش گناهان 82
- 3 _ بیان آثار نماز 82
- ب _ پیش گیری از خودبینی 83
- د _ نزدیکی به خدا 83
- ج _ جلب رحمت پروردگار 83
- 4 _ برپایی نماز جماعت 86
- اشاره 86
- اشاره 88
- یادآوری 88
- 5 _ بهره گیری از قصه و شعر در مورد نماز 88
- اشاره 89
- وقت نماز 89
- شعر نماز ویژه کودکان پیش دبستانی 89
- ای دختر مسلمان 90
- نماز و زندگی 91
- 6 _ آسان گیری 92
- فشرده مطلب 92
- بخش چهارم: همراه با برنامه سازان 95
- پیشنهادهای کلی و برنامه ای 95
- معرفی نهادهای مرتبط با نماز 103
- پرسش های مردمی 103
- پرسش های کارشناسی 104
- کتاب نامه 107
وَ اَمّا بِنعمِهِ رَبِّکَ فَحدِث. (ضحی: 11)
و نعمت خدایت را آشکار کن.
باید دانست همان گونه که مربّی امکان نمایش توانایی های کودک و نوجوان را فراهم می آورد، باید او را با حد و مرز آن ها نیز آشنا سازد؛ زیرا ممکن است فرد، کاری را انجام دهد که از توان او بیرون باشد. در این صورت، چنین فردی نه تنها خود را به سختی افکنده، بلکه عزت خود را نیز پایمال کرده است. این رنج بیهوده، زاده جاه طلبی است و بهای آن، وا گذاشتن پرهیزکاری خواهدبود.
2 _ تغافل
این روش نیز از فروع اصل عزّت است. با این تفاوت که در این روش، مربّی به ناتوانی های شخص توجه دارد. نمایش ناتوانی ها، شکست عزت را در پی خواهد داشت و پنهان ساختن آن ها راهی برای حفظ عزت است.
برای پنهان ساختن ناتوانی ها می توان دو جایگاه را در نظر گرفت: یکی پیش از آشکار شدن آن ها و دیگری پس از آن. گاه ما به سبب شواهدی گمان می بریم که شخص ناتوان است و گاه از این موضوع اطمینان داریم. دومین مسأله در روش تغافل عنوان می شود؛ زیرا تغافل به آن معنی است که ما از امری آگاه شویم، ولی وا نمود کنیم که نمی دانیم.
جایگاه نخست در فقه اسلامی، به عنوان «اصل صحت» (اصاله الصحه) شناخته شده است. در این جا، این جایگاه را به سبب آن که به گونه ای با تغافل مرتبط است، بررسی می کنیم.