نوجوانان و آموزه های اخلاقی در سیره امام حسین علیه السلام صفحه 11

صفحه 11

دیدن حضرت گفتند: یابن رسول اللّه ! بفرمایید شما هم از غذای ما میل کنید. امام نه تنها به آنان بی اعتنایی نکرد، بلکه با کمال فروتنی در کنار آنان نشست و چند لقمه ای با آنان هم غذا شد. سپس این آیه شریفه را قرائت فرمود: «اِنَّه لا یُحِبُّ المُسْتَکْبِرین؛ همانا خداوند، مستکبران را دوست ندارد.» (نحل: 23) آن گاه به آنان ها فرمود: من دعوت شما را قبول کردم، اکنون بر شماست که دعوت مرا پذیرا باشید و به خانه من بیایید.

فقیران با خوشحالی، دعوت امام را پذیرفتند و همراه ایشان به خانه امام رفتند. حضرت به خدمتکار خویش دستور داد که هر آن چه از غذا در خانه دارد برای این میهمانان فراهم آورد و به شایستگی از آنان پذیرایی کند».(1)

هم چنین گفته اند: «روزی میان امام حسین علیه السلام و برادرش محمد حنفیه، سخنی رد و بدل شد که پس از آن به ناراحتی از یکدیگر جدا شدند. پس از مدّتی، محمد حنفیه در نامه ای به آن حضرت نوشت: «ای برادر! پدر من و تو هر دو علی علیه السلام است، ولی مادر تو فاطمه، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است که اگر مادر من پادشاه تمام زمین نیز بود، به مادر تو نمی رسید. چون نامه مرا بخوانی، به نزد من بیا و مرا خشنود گردان که تو به فضل و احسان، از من سزاوارتری». هنگامی که نامه محمد به امام حسین علیه السلام رسید و حضرت، نامه او را خواند، بی درنگ به خانه وی رفت و به او مهربانی و عطوفت نشان داد. بدین ترتیب ناراحتی میان ایشان برطرف گردید.(2)


1- تاریخ چهارده معصوم علیه السلام، علامه محمدباقرمجلسی، قم، انتشارات سرور، 1375، ج 3، ص 501.
2- تاریخ چهارده معصوم علیه السلام، علامه محمدباقرمجلسی، قم، انتشارات سرور، 1375، ج 3، ص 503.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه