- پیش گفتار 3
- اشاره 6
- بخش اوّل:اخلاق فردی در سیره امام حسین علیه السلام 6
- آراستگی اخلاقی 6
- بردباری 8
- گذشت 9
- فروتنی 10
- شجاعت امام حسین علیه السلام در کربلا 12
- شجاعت 12
- اشاره 12
- شجاعت امام حسین علیه السلام در مدینه 13
- بخشش 14
- اشاره 14
- بخشش امام حسین علیه السلام به کنیز 15
- پاکیزگی 16
- مناجات امام حسین علیه السلام در عرفات 17
- اشاره 17
- مناجات 17
- یاد خدا 18
- شکیبایی 19
- عزّت نفس 21
- اطمینان و آرامش قلب 23
- سپاس گزاری 24
- اشاره 25
- گذشتن از همه چیز در راه خدا 25
- عشق به علی علیه السلام 27
- صبر در برابر مصیبت 28
- یاری و هم دردی 29
- اشاره 31
- نماز و قرآن 31
- آخرین نماز 32
- بی رغبتی به دنیا 34
- جوان مردی 35
- اشاره 35
- جوان مردی امام حسین علیه السلام در میدان نبرد 36
- خوف از خدا 37
- اخلاص 37
- اخلاق و خانواده 39
- بخش دوم:اخلاق خانوادگی در سیره امام حسین علیه السلام 39
- اشاره 39
- مهربانی با فرزندان 40
- مهربانی با خانواده 41
- نهادینه کردن حجب و حیا 42
- مراسم خواستگاری 43
- دلسوزی در حق خویشان 45
- احترام به برادر 46
- وصیّت برای بازماندگان 47
- بخش سوم:اخلاق اجتماعی در سیره امام حسین علیه السلام 49
- اشاره 49
- اخلاق و جامعه 49
- تقدیر از آموزگار 51
- عیادت از بیمار 52
- نیکی به اندازه معرفت 53
- حفظ آبرو 54
- سلام پیش از کلام 55
- پاسخ مهمان نوازی 56
- حمایت از بردگان 58
- اصلاح جامعه 59
- خیرخواهی 61
- هدایت و ارشاد 62
- برنامه ریزی 63
- عمل به تکلیف 64
- پاسداری از حریم اهل بیت علیهم السلام 66
- غیرت حسینی 67
- تولّی و تبرّی 68
- پای بندی به پیمان 69
- یاری دین خدا 70
- استقامت در راه حقیقت 71
- انتخاب آگاهانه 72
- ایثار 75
- دعوت از یاران 77
- نفی نژادپرستی 78
- عاشق پروری 80
- عشق به رهبر 81
- دعا به سالمند مجاهد 83
- غیرت دینی 83
- شهادت طلبی 84
- تربیت دینی یادگار برادر 85
- پیشوای شهیدان 86
- دعوت از مجاهدان 87
- بازداشتن زنان از جهاد 90
- زمزمه های هدایت گر 93
- کتاب نامه 94
تولّی و تبرّی
تولّی و تبرّی
در عصر امام حسین علیه السلام، حق در وجود آن حضرت متجلّی بود و باطل در چهره یزید. یک مسلمان متعهّد می بایست با او «تولّی» و از دشمنانش «تبرّی» داشته باشد.
یاران امام از فرزند پیامبر حمایت می کردند و مخالف جبهه یزید و ابن زیاد بودند و سخنان و رجزها و اشعارشان نشان دهنده این واقعیت بود. ابوالشعثاء کندی هنگام نبرد در رجز خوانی خویش چنین می گوید: «یا رَبِّ اِنّی لِلحُسَیْنِ ناصِرٌ و لِاِبْنِ سَعْدٍ تارِکٌ و هاجِرٌ؛
خدایا من یاور «حسین» و واگذارنده ابن سعد هستم».(1)
یا بریر بن خضیر این گونه می گوید: «اَللّهُمَّ اِنّی أَبْرَءُ اِلَیْکَ مِنْ فِعالِ هؤُلاءِ القَوْم؛ خدایا من از کار این گروه به پیشگاه تو تبرّی می جویم».(2)
نافع بن هلال در شب عاشورا می گفت: «با هر که دوستدار تو باشد، دوستی می کنیم و با هر که دشمنت باشد، دشمنی می کنیم».(3)
هم چنین عابس به امام عرض کرد: «ای حسین! به خدا سوگند! در زمین هیچ کس نزد من عزیزتر و محبوب تر از تو نیست و اگر ممکن بود، به چیزی بهتر از جان و خونم از تو دفاع کنم، چنین می کردم».(4)
این ها همه اظهار محبت و دوستی و تولّی اصحاب امام حسین علیه السلام
1- وقعه الطف، ص 238.
2- عنصر شجاعت، خلیل کمره ای، انتشارات تهران، اسلامیه، 1381 ق، ج 1، ص 164.
3- عنصر شجاعت، ج 1، ص 316.
4- بحارالانوار، ج 45، ص 29.