نوجوانان و آموزه های اخلاقی در سیره امام حسین علیه السلام صفحه 77

صفحه 77

دعوت از یاران

دعوت از یاران

زمانی که امام حسین علیه السلام به کربلا رسید، نامه ای به حبیب بن مظاهر نوشت و در آن افزود: «... یا حبیب! تو از نزدیکی من به رسول خدا آگاهی و بهتر و بیشتر از دیگران، ما را می شناسی. از سوی دیگر، تو درد آشنا و غیرت مندی. پس یاری خود را از ما دریغ نکن. جدّم رسول خدا در قیامت قدردان تو خواهدبود...».

چون نامه امام به دست حبیب رسید، از ترس مأموران عبیداللّه بن زیاد، خود را به مریضی زد و در میان افراد قبیله اش چنین وانمود کرد که دیگر پیر شده است. حبیب این گونه سخن می گفت تا تصمیم درونی او فاش نشود واز خطر عبیداللّه در امان بماند.

روزی همسر حبیب به او گفت: «مرد! پاسخ پیامبر را چه خواهی داد؟ اینک، حسین تو را برای یاری می طلبد، بهانه می آوری؟» سپس اشک هایش جاری شد و روسری خود را از سر برداشت و گفت: «اگر چنین است، مثل زنان در خانه بنشین و خانه داری کن». آن گاه آهی از دل آتشین خود برکشید و گفت: یا اباعبداللّه! ای کاش مرد بودم و اجازه جهاد داشتم و به یاری تو می شتافتم».

حبیب چون این احساس پاک را از زنش دید، گفت: «نگران مباش. من به سوی حسین خواهم رفت و این محاسن سفیدم را با خون خود رنگین خواهم کرد. این سخنان نیز که در میان خویشانم شایع کرده ام، برای در امان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه