نوجوانان و آموزه های اخلاقی در سیره امام حسین علیه السلام صفحه 79

صفحه 79

خوشی ندارم و از خاندان شریفی نیستم. کرم کن و بر من منّت گذار و بهشت را به من ارزانی بدار تا رنگم سپید گردد و خوش بو شوم و شرافت یابم. به خدا سوگند! از شما جدا نخواهم شد تا خون سیاه خود را با خون های پاک شما آمیخته سازم». هنگامی که امام به جون، اجازه نبرد داد، وی رهسپار کوی شهادت گردید و به جنگ پرداخت تا به مقام رفیع شهادت نایل شد. پس از شهادت جون، حسین را دیدند که سر جون را در دامن خویش گرفته است و می فرماید: «الهی! جون را سپید و خوش بو گردان و با خوبان محشورش بدار و میان او و آل محمّد، جدایی میانداز».(1)

در مکتب حسین که همان مکتب شهادت است، گوناگونی نژاد و ملیّت راه ندارد، بلکه آن چه در بزم شهادت جای دارد، ماهیت و اصالت انسانی است که بالاتر از نژاد و قومیت قرار دارد. شهادت، درآمدن به رنگ عشق و فداکاری در راه خدا و از خواسته خود چشم پوشیدن است. بزم عشقی که امام حسین علیه السلام گسترده بود همه گونه شهید داشت؛ چون میان سیاه و سفید، عرب و عجم، پارس و ترک، تفاوت و دوگانگی نبود از دیگر یاران امام امام حسین علیه السلام که به مقام شهادت نایل آمد، فردی به نام اَسلَم است. اسلَم از ترکان بود و در خدمت حسین قرار داشت. وی نسبت به مولایش آن قدر وفادار بود که هرگز از وی جدا نشد و در کربلا نیز در کنار مولا و مقتدایش ماند. چون روز عاشورا فرا رسید، اسلم هم مانند دیگر اصحاب، اذن نبرد با دشمن گرفت و پیکار کرد و پس از مبارزه بر زمین افتاد. در حالی که رمقی


1- پیشوای شهیدان، ج 1، ص 354.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه