ستارگان پارسایی: داستان های اخلاقی عالمان و بزرگان دین صفحه 17

صفحه 17

مسئله می گفت، یک جلد از آن کتاب را تهیه کرد. وی هر روز با استفاده از آن، مسئله هایی برای مردم مطرح می کرد. کربلایی محمدرضا، پدر محدث قمی رحمه الله نیز از پامنبری های ثابت شیخ عبدالرزاق بود و در همه جلسه هایش شرکت می کرد. کربلایی محمدرضا بسیار به شیخ عبدالرزاق علاقه داشت و وی را از نظر علمی در سطح بالایی می دید. ازاین رو، هر بار فرصتی پیش می آمد و با محدث قمی سر صحبت را باز می کرد، به او می گفت: «ای کاش تو هم به پای شیخ عبدالرزاق می رسیدی و می توانستی به منبر بروی و کتابی را که او هر روز برای مردم می خواند، بخوانی!» اگرچه شیخ عباس دوست داشت پدر را در جریان امر بگذارد و دلش را شاد کند، هر بار سکوت می کرد و چیزی نمی گفت و فقط از پدرش می خواست برایش دعا کند تا خدا به او نیز توفیق خیر دهد.(1)


1- قصص العلماء، صص 48 و 49.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه