ستارگان پارسایی: داستان های اخلاقی عالمان و بزرگان دین صفحه 67

صفحه 67

دستش خالی و همسرش بیمار بود، از ایشان کمک خواست. شیخ انصاری پس از شنیدن سخنان وی گفت: «اکنون هیچ پولی نزد من نیست که به او بدهم، به جز مبلغی برای نماز و روزه. چه طور است به جا آوردن دو سال نماز و روزه را به او بدهم؟» عالم بزرگ گفت: «آقا جان! او از خانواده بزرگ و شریفی است. فکر نمی کنم این کار را بپذیرد. همچنین محصل است و این کار به درس او زیان می رساند.» شیخ انصاری کمی اندیشید. کارهای فراوانی داشت؛ تدریس، اقامه جماعت، پاسخ گویی به استفتائات، سرکشی به نیازمندان، عیادت از بیماران و کارها و عبادت های شخصی و روزمره که نمی توانست از هیچ کدام از آنها چشم بپوشد. با این حال فرمود: «دو سال نماز و روزه را خودم به جا می آورم و اجرتش را به شما می دهم تا به آن سید بدهید».(1)

9. ثروتمند قانع

9. ثروتمند قانع

حاج ملاهادی سبزواری رحمه الله باغی داشت که سالی چهل تومان از فروش محصول آن به دست می آورد و مقداری از محصول را نیز برای خود برمی داشت. همچنین صاحب دو قنات بود که با آب آن، از زمین های زراعی اش در سال، سی خروار غلّه و ده بار پنبه برداشت می کرد. با این حال، وی فقط بخشی از پول حاصل از فروش محصولات را به تأمین معاش خانواده اش اختصاص می داد؛ زیرا باید با کمال قناعت با این مقدار، زندگی می گذراندند و باقی مانده آن را در راه خدا انفاق می کرد. حاج ملاهادی به پرداخت خمس و زکات مالش اهتمامی ویژه داشت و آن را با دست خود میان سادات نیازمند و افراد نیازمند تقسیم می کرد. او به هر بهانه ای برای کمک به مستمندان پیش قدم بود. برای مثال، هر سال سه شب آخر ماه صفر را روضه خوانی می کرد و به نیازمندان و بیماران، غذا و در آخر مراسم نیز نفری یک قرآن می داد.(2)


1- سیمای فرزانگان، ص 360.
2- تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالمتألهین، صص 112 و 113.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه