ستارگان پارسایی: داستان های اخلاقی عالمان و بزرگان دین صفحه 81

صفحه 81

تکرار نشود.(1)

5. صرف هدیه شاه برای دیگران

5. صرف هدیه شاه برای دیگران

ناصرالدین شاه به حضور ملاهادی سبزواری رسید و روی حصیری که اتاق محقر او با آن فرش شده بود، نشست و از او خواست کتابی درباره اصول دین به زبان فارسی تألیف کند. آن گاه پس از بازگشت، پانصد تومان که در آن زمان مبلغی هنگفت بود، برایش فرستاد، ولی بلندهمتی ملاهادی بیشتر از آن بود که آن پول را برای خود بردارد. بنابراین، نصف این مبلغ را به طلبه ها داد و نصف دیگر را میان نیازمندان تقسیم کرد و دستور داد به سادات دو برابر دیگران بدهند.(2)

6. حیرت ناصرالدین شاه

6. حیرت ناصرالدین شاه

وقتی ناصرالدین شاه به سبزوار رفت، مردم از همه گروه ها و قشرها به استقبال وی آمدند. شاه که از چاپلوسی های آنان خسته شده بود، تصمیم گرفت به دیدار تنها فردی برود که به بهانه گوشه نشینی، به دیدار شاه نیامده بود. حاج ملاهادی سبزواری را از تصمیم شاه باخبر کردند و یک روز بعد از ظهر، برای این دیدار مشخص شد. شاه در وقت مقرر به همراه یکی از خدمت کارانش به خانه ملاهادی رفت و در خانه ای ساده و بی آلایش، ملا از هر بابی سخن گفت. سپس افزود: «هر نعمتی شکری دارد. تدریس، شکر نعمت دانش است. شکر نعمت مال دنیا، دست گیری و انفاق است و شکر نعمت سلطنت نیز برآوردن نیاز دیگران است. بنابراین، مایلم از من چیزی بخواهی تا توفیق برآوردن آن نصیبم شود.» ملاهادی فرمود: «حاجتی ندارم.» شاه گفت: «می خواهید دستور دهم زمین زراعی شما از مالیات معاف شود؟» ملاهادی فرمود: «وقتی در دفتر مالیات دولت، میزان مالیاتی که باید از هر شهر گرفته شود، ثبت و ضبط گردیده است، چه سودی دارد که از زمین من مالیات


1- بیدارگران اقالیم قبله، صص 221 و 222.
2- ریحانه الادب، ج 2، صص 423 و 424.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه