سیره اخلاقی علما صفحه 40

صفحه 40

زمستان بود، دو انار آوردند و یکی را به من دادند و گفتند: «بخور، حمید جان!» اصلاً تکبر نداشتند. انگار نه انگار که تفاوتی بین خود و دیگران قائلند. اگر نصیحتی می­کردند، از باب ارشاد و هدایت و انجام وظیفه بود. همیشه دم در می­نشستند و هر که می­آمد، ]به وی[ تعارف می­کردند».

٭ ٭ ٭

یکی دیگر از شاگردان شیخ رجب علی خیاط می­گوید: به اتفاق شیخ به مشهد رفته بودیم. راهی حرم شدیم. یکی از ارادتمندان شیخ، دیوانه وار خود را جلوی پای ایشان انداخت و خواست پای شیخ را روی چشم خود بگذارد، ولی ایشان اجازه نداد و فرمود: «نافرمانی خداوند را نکن و از این کار خجالت بکش! من چه کسی هستم؟».(1)

٭ ٭ ٭

حجت الاسلام ناطق نوری، درباره حضرت امام رحمه الله می گوید: در دوره اول مجلس شورای اسلامی که به خدمت امام رفته بودیم، یکی از آقایان، از امام تجلیل والایی کرد. چهره امام از این تجلیل مکدر شد و در آخر مجلس گفت: «امیدوارم این صحبت ها در من تأثیر نگذارد و من یک خدمت گزار بیش نیستم».(2)

عزت نفس

عزت نفس

از مرحوم حاج آقا مصطفی نقل شده است: وقتی مرا به ترکیه تبعید کردند و من بعد از سه چهار ماه به خدمت امام رفتم، دیدم لای پرده های اتاق فقط یک ذره باز است و روشنایی کمی به داخل اتاق می­آید. خدمتشان عرض کردم: چرا این پرده­ها را کنار نمی زنید؟! بعد پرده­ها را


1- نک: کیمیای محبت، صص 56 و 57.
2- برداشت هایی از سیره امام خمینی رحمه الله، ج 3، ص232.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه